آوا : "من هیچی یادم نیست آقای قاضی، چشمام را باز کردم دیدم سعید خوابه، باز یادم نیست، چشام و باز کردم دیدم رو تخت بیمارستانم رگم را زدم، باز یادم نیست، تا فهمیدم حامله ام"
یعنی این یادم نیست گفتناش دیونه کرد منو
همیشه همینطوره . فاجعه ترین لحظات زندگیمون یادمون نیست