ماهی ها
سلام ماهی ها سلام ماهی ها سلام قرمزها سبزها طلائی ها به من بگوئید آیا در آن اتاق بلور که مثل مردمک چشم مرده ها سرد است و مثل آخر شب های شهر بسته و خلوت صدای نی لبکی را شنیده اید که از دیار پری های ترس و تنهایی به سوی اعتماد آجری خوابگاه ها و لای لای کوکی ساعت ها و هسته های شیشه ای نور پیش می آید؟ و همچنان که پیش می آید ستاره های اکلیلی از آسمان به خاک می افتند و قلب های کوچک بازیگوش
از: خود