می دانم عاقبت تب خواهم کرد
در نمکده ی غم هایم/
می دانم عاقبت
این دوراهی کال پوستم را میکند
در حالی که در تفاهم دردناک با تو به سر می برم/
هوای بارانی
انگاه که پوستم را کنده اند
و شاخه ای که گاه گاه فرو میکنندش
راهزنان دوراهی ها در دلم/
روز بیماری نزدیک است
فرزانه