سفر هرکجا سایه گستردهاست
چهها بر سرِ آدم آوردهاست
کسی را که یک عمر چشمانتظار...
به یک چشمبرهمزدن بردهاست
کسی شکل لبخند، شکل بهار
شبیه نسیمی که در پرده است
کسی را که در یاد خواهی سپرد
کجا، کی خداحافظی کردهاست
توگویی که ما را برای وداع*
زمین راه و بیراه پروردهاست
...
سفر هرکه را دیدهام بردهاست
سفر هیچکس را نیاوردهاست!
-مژگان عباسلو
پینوشت:
*اشارت به شعری از نصرت رحمانی