در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مرضیه ح: " دنبال چه می گردی دخترم؟" لحنش آنقدر همدل بود که فکر کردم می توانم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:39:46
" دنبال چه می گردی دخترم؟"

لحنش آنقدر همدل بود که فکر کردم می توانم به چیزی مثل قتل هم اعتراف کنم و نگران نباشم. تا خواستم حرف بزنم اشک آمد توی صورتم

" اگر می دانستم اینقدر نمی ترسیدم."

از تردید هایم گفتم و اینکه امید و ناامیدی مثل چراغی توی دلم روشن و خاموش می شود. گفتم صبح که از خواب بیدار می شوم تصمیم تازه ای گرفته ام و چند ساعت بعد گاهی حتی چند دقیقه بعد نظرم عوض می شود و تصمیم دیگری می گیرم. گفتم هیچ وقت در عمرم اینقدر متزلزل نبوده ام. همیشه می دانستم چه می کنم. از درست و غلط بودن کارم خبر داشتم. اما حالا حتی انگیزه ی کارهایم را از یاد می برم. گاهی حتی فکر می کنم تحت تاثیر همه هستم غیر از خودم. نمی دانم خودم ... دیدن ادامه ›› چه می خواهم. حرف شهرنوش به یادم آمد. گفتم ارتباطم با خودم قطع است.
...
" به خودت اعتماد کن."
خنده ام گرفت.
" تحمل خودم را ندارم."

لبخند زد. جوری که انگار این جمله را صد دفعه از دهان صد نفر دیگر شنیده بود.
" تحمل کار ناپخته هاست... اگر درک کنی لازم نیست تحمل کنی."


ماه کامل می شود/فریبا وفی
تحمل کار ناپخته هاست
اگر درک کنی لازم نیست تحمل کنی


واقعاً درسته ..
چه جمله به جایی بود
مرسی مرضیه جان
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید