کافه سینما-امیر قادری: با یکی از شرمآورترین دورههای داوری در جشنواره فجر، در یک تبانی عمومی، در یک همدستی حقارتبار، سی و دومین جشنواره فیلم فجر به پایان رسید. همه زورشان را زدند که این عصیان و تنوع، به یکدستی برسد و خنثی شود. جشنوارهای که در آن جوایز میان رفقا تقسیم شد و مصلحت گروههایی که خود را صاحب سینمای ایران میدانستند، بر هنر سینما و وجود جوانهای خشمگین در راه، ترجیح داده شد. این جشنوارهای بود که در آن، فیلم نرم و لطیف و خانوادگی و لوس بهروز افخمی را، بر آثار مقوی، چون "چ" و "عصبانی نیستم"! و "آرایش غلیظ" و "خط ویژه" و "رد کارپت" و "کلاشینکف" ترجیح دادند. و احمدرضا درویش، جوایز اصلی را برای فیلمی برد که تا پیش از این و در میان واکنشهای برانگیخته شده در طول جشنواره، کمترین حامی و موافق و هوادار را یافت. از سوی دیگر، آن قدر دیپلم افتخار و جایزه مشترک دادند، تا سر هیچ کدام از رفقای صاحب فیلم، بی کلاه نماند، جوری که اعتباری برای انتخاب شدهها باقی نماند.
گفتیم حفظ منافع گروهای ویژه، ولی این هم نشد. وقتی جشنواره میخواهد وسط بازی کند و از سر ترس، منافع همه را رعایت کند، ماجرا طوری پیش میرود که درویش که مهمترین جوایز را به فیلم او دادند، حتی به سالن هم نیاید. و ابراهیم حاتمیکیا که پس از نمایش موفیتامیز "چ" با موضع مردمیاش، حتی یک روز هم دوام نیاورد و با موضعگیریها و حمایتهایش کاری کرد که حالا و پس از مراسم اختتامیه، بزرگترین بازنده مراسم باشد. بهترین کارگردان سال، حالا از این جا رانده و از آن جا مانده است. اگر بگویند حاتمیکیا چه فیلمی در مراسم امسال فجر داشت، ملت احتمالا بگویند: "شیار ۱۴۳" و نه فیلم خوب "چ"!
جوانان و هنر سینما اما در ادامه راه، باقی خواهند ماند و گسترش خواهند یافت. نام داوران این دوره از جشنواره را به خاطر میسپاریم، مگر چه قدر میشود این بازی را ادامه داد. کافه سینما نه همراه با سن حقارتبار جشنواره ۳۲ فجر، که در کنار این جوانها خواهد بود، در آغاز دوران تازه.