«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
روایتی شیرین از تنش های یک خانواده ... هیچ توضیحی نمیدم فقط پیشنهاد میکنم اگر وقت دارید حتما فیلمو ببینید ...
شاید شاید "بامزه ترین پایان بندی" برای یک فیلم بامزه (نمیگم کمدی چون کمدی نیست) ...
سلام دوستان ... لازمه بگم به نظر بنده به هیچ عنوان فیلم کپی شده نیست ....
اگر بخوام از "اعترافات ذهن خطرناک من" یک ایراد بگیرم ضعف فیلمنامست که جای بحث داره....
اما در کلیت کار دلچسبه ...بازی درخشان سیامک صفری و البته بازی متفاوت خانوم جواهریان ...
از بقیه موارد فیلم به دلیل ضیق وقت صرف نظر میکنم اما ...از موسیقی فیلم خیلی لذت بردم ...
رای : پسندیدم
مختصر و مفید " یک فیلم دوست داشتنی" ...
اگر به سینمای هنر و تجربه علاقه دارید از دستش ندید..
از سید روح الله حجازی بسیار بیشتر توقع داشتم و متاسفانه با فیلم دلچسبی مواجه نشدم...
ریتم به شدت کند ... معما سازی بی خاصیت ... شخصیت های ... ولش کن ... حجازی رو خیلی دوست دارم و براش آرزوی موفقیت و پیشرفت دارم...
رای من : میانه (شاید بخاطر بازی علی مصفا)
پ.ن: پیشنهاد میکنم یادداشت آریا قریشی در مورد فیلم رو بخونید .
به نظر من ... خیلی باید سخت گیر بود برای نپسندیدن این فیلم ... به نظر من ... میتونه شانس سیمرغ مردمی رو داشته باشه ... البته فقط به نظر من ...
نوید محمد زاده بعد از سفر برمیگرده به نقشش یا تا آخر جواد عزتی جاش بازی میکنه ؟
کافه سینما-امیر قادری: با یکی از شرمآورترین دورههای داوری در جشنواره فجر، در یک تبانی عمومی، در یک همدستی حقارتبار، سی و دومین جشنواره فیلم فجر به پایان رسید. همه زورشان را زدند که این عصیان و تنوع، به یکدستی برسد و خنثی شود. جشنوارهای که در آن جوایز میان رفقا تقسیم شد و مصلحت گروههایی که خود را صاحب سینمای ایران میدانستند، بر هنر سینما و وجود جوانهای خشمگین در راه، ترجیح داده شد. این جشنوارهای بود که در آن، فیلم نرم و لطیف و خانوادگی و لوس بهروز افخمی را، بر آثار مقوی، چون "چ" و "عصبانی نیستم"! و "آرایش غلیظ" و "خط ویژه" و "رد کارپت" و "کلاشینکف" ترجیح دادند. و احمدرضا درویش، جوایز اصلی را برای فیلمی برد که تا پیش از این و در میان واکنشهای برانگیخته شده در طول جشنواره، کمترین حامی و موافق و هوادار را یافت. از سوی دیگر، آن قدر دیپلم افتخار و جایزه مشترک دادند، تا سر هیچ کدام از رفقای صاحب فیلم، بی کلاه نماند، جوری که اعتباری برای انتخاب شدهها باقی نماند.
گفتیم حفظ منافع گروهای ویژه، ولی این هم نشد. وقتی جشنواره میخواهد وسط بازی کند و از سر ترس، منافع همه را رعایت کند، ماجرا طوری پیش میرود که درویش که مهمترین جوایز را به فیلم او دادند، حتی به سالن هم نیاید. و ابراهیم حاتمیکیا که پس از نمایش موفیتامیز "چ" با موضع مردمیاش، حتی یک روز هم دوام نیاورد و با موضعگیریها و حمایتهایش کاری کرد که حالا و پس از مراسم اختتامیه، بزرگترین بازنده مراسم باشد. بهترین کارگردان سال، حالا از این جا رانده و از آن جا مانده است. اگر بگویند حاتمیکیا چه فیلمی در مراسم امسال فجر داشت، ملت احتمالا بگویند: "شیار ۱۴۳" و نه فیلم خوب "چ"!
جوانان و هنر سینما اما در ادامه راه، باقی خواهند ماند و گسترش خواهند یافت. نام داوران این دوره از جشنواره را به خاطر میسپاریم، مگر چه قدر میشود این بازی را ادامه داد. کافه سینما نه همراه با سن حقارتبار جشنواره ۳۲ فجر، که در کنار این جوانها خواهد بود، در آغاز دوران تازه.
با توجه به نظرات دوستان این فیلم رو ندیدم اما تا در کاخ جشنواره نمایش داده شد اکثر منتقدا تعریف و تمجید کردند...حتی منتقدان کافه سینما رتبه اول 5 فیلم برتر جشنواره رو به آرایش غلیظ دادن...حالا ما موندیم و انتظار اکران این فیلم :)
افتی محسوس نسبت به گشت ارشاد ... فیلم به شدت با ضعف فیلمنامه مواجه است...در طول فیلم به این فکر میکردم که قصه در تهران رخ میدهد یا تگزاس...اتفاقات بزرگ و مهم خیلی ساده جلوه داده شده مثلا سرقت مسلحانه به سادگی آب خوردن.. اسلحه کشیدن در بازار میان جمعیت.. گویی هیچ پلیسی درین شهر نیست...اما برگ برنده فیلم رضا عطاران است...او یک تنه بار فیلم را به دوش میکشد و مخاطب را روی صندلی نگه میدارد...شوخی های به جا و به موقع...کاراکتر دوست داشتنی که میتوان او را یک رابین هود بامزه خطاب کرد...جواد عزتی درین فیلم هیچ کاره است...عزتی بازیگریست که حضورش در یک فیلم می تواند به شدت تاثیر گذار باشد اما در اینجا هدر رفته ... اما ساعد سهیلی..درست است که بواسطه پدر ...پسر شد شمع هر مجلس اما جنم بازیگری را در او میتوان یافت....فیلمبرداری فیلم درخور توجهست..
در نهایت شما با یک فیلم متوسط با رای میانه طرف هستید که ارزش یکبار دیدن را حتما دارد...
نقد نوعی تفکر سنتی به سبکی طنازانه ...
مردی که غیرتش شاخصه اصلی اوست اما حتی از قدم زدن با همسرش زیر برف سرباز میزند...و نهایتا در آخرین صحنه اشکهایش جاری میشود...
فیلمی خوب و یک کمدی خوب اما نه فوق العاده...
دیشب این فیلم رو دیدم ... بعد ازفیلم خیلی به فکر فرو رفتم .. همیشه میگن وقتی بعد دیدن فیلم بهش فکر کنی و نتونی ازش راحت بگذری فیلم خوبی دیدی...اما .. دیشب اینجوری نبود....چند تا سوال اومد تو ذهنم....مثلا اینکه چجوری این فیلم تونسته راه پیدا کنه به جشنواره؟ ....یا اینکه جناب جیرانی چرا همچین پدیده ای ساخته؟ بازیگرا دوره هم یه چی میگفتن یا فیلمنامه ای در کار بوده؟ چرا این همه وقت و هزینه صرف ساختن این فیلم نما شده؟ چرا ده نمکی داره پیشرفت میکنه اساتید پسرفت؟ چرا زورکی میخوایم بخندونیم اما نمیتونیم؟ و کلی سوال دیگه...
امروز فیلم رو دیدم...
تبریک به مصطفی کیایی که نشون میده کارشو خوب بلده...یک فیلم شسته و رفته بدون ادا های اضافی که خیلی خوب از پس روایت قصه ای جذاب به دور از کلیشه های کسل کننده بر اومده...فیلمی خالی از لودگی و به جرات نمونه ی موفق طنز تلخ...بازی های یکدست و به اندازه و جذاب...
تلفیقی از خنده گریه و اضطراب...تبریک به سینمای ایران...جای خالی این سبک فیلمها مدتهاست حس میشه...
دیدن این فیلم به شدت توصیه میشود...
سلام سلام سلام
من امشب 24 آذر نمایش برهان رو دیدم . نمایش لذت بخشی بود و در آخر فضای زیبای فرهنگسرای نیاوران که پوشیده شده بود از برف ...بگذریم
نمایش شروع شد همینجوری که پیش می رفت یاد فیلمی افتادم که چندی پیش تلویزیون پخش می کرد من اون فیلمو کامل ندیدم اسمشم یادم نیست اما داستانش دقیقا همین بود .
اما سوال اساسی که ذهنمو درگیر کرده اینه که چرا آقای یعقوبی کاراکتر ها رو ایرانی کرده؟ چه فکری می تونه پشت این کار باشه؟ خوشحال میشم نظرات همه دوستان رو بدونم.