احساس می کنم کارگردان از نشون دادن شخصیت هایی شبیه شخصیت نسرین (پانته آ بهرام) و نقش خانوم علیدوستی در "آسمان زرد کم عمق" که اسمشو فراموش کردم داره بیشتر و بیشتر به سمت "مسئله ی شخصی" کردن فیلمش پیش میره.
دیگه شخصیتش با من ِ اتفاقا درون گرا! هم ارتباطی برقرار نمیکنه.من نقش صابر ابر در "اینجا بدون من" رو به شدت می فهمم و حتی اگه نابودم بشه که شد همچنان دوستش دارم در پایان فیلم.
اما امروز در سینما مدام منتظر بودم که خب.اینم گفتی.به اون اشاره کردی.آخرش چیه واقعا قصه؟!
دقیقا رو "قصه" تاکید دارم چون خداروشکر خود جناب توکلی عزیز در نشست مطبوعاتی گفتند که من سینمای قصه گو رو دوست دارم.
اگه واقعا خلاصه فیلم اینه: "چند روز از زندگی خانوادهای که درگیر مشکلات روزمره خود هستند." و اون همه "مشکل"ی که من توی شخصیتای فیلم بالاخص نسرین (پانته آ بهرام) دیدم که دارن باهاش دست و پنجه نرم میکنن پس باید پرسید : جناب توکلی؟! اگه ویرانی روح یه آدم و تهمت پشت سرش رو شما "مشکل روزمره"! می دونید پس یک فیلم درباره ی "فاجعه" بسازید!!!
من اعتقادی ندارم که لزوما هنرمند باید در پایان رمان ، شعر ، فیلم یا ترانه ش یا در یک نقاشی و... همه چیز رو کاملا خوب تموم کنه و حتما روزنه
... دیدن ادامه ››
امیدی با یکی دو پیشنهاد! بذاره.چون گاهی همون شرایط بد و ناامیدیه که تلنگر میشه اما این رو نمیفهمم که "حرف نویسنده" در "آسمان زرد کم عمق" و "بیگانه" از اینقدر قرار دادن لایه های درونی برای شخصیت هاش چیه.
انتظارم بعد از یک فیلم نه چندان خوب "آسمان زرد کم عمق" بسیار بیشتر بود از آقای توکلی اما واقعا فکر می کنم ایشون قصه رو برای خودشون می نویسن و تنها خودشونن که سر از درونیات و حالات شخصیت های فیلم در دو فیلم اخیرشون در میارن.
این در حالیه که "پا برهنه در بهشت" ، "پرسه در مه" و "اینجا بدون من" رو بسیار دوست دارم و قطعا این آثار "اتفاقی" خوب نشدند.
به امید روزای بهتر برای توکلی.