قسم به سرزمینی که پاکتر از مشک ختن است
به مهری که به سرایی ایرانش نامیده است
به گیلان ومازن و خزری که آبش داده است
به خلیجی که جای جایش پارسش کرده است
به تبریز غیور و سبلانی که سر بلند است
به بلوچ و سیتستانی که به گرمی مهر خورشید است
به کرد مردی که کمانش به بلندی آرش است
به دیار عرب و بختیاری که تفنگش مرز دار وطن است
به روزی که سکوتش فریادی بلند بوده وهست
به کویری که خاکهایش سبز بوده وهست
نشکن پسرم را به فریادی که از تبر غرور است
نشکن پسرم را به فریادی که از تبر غرور است