اون وقتها که ما بچه بودیم، مثل الان نمیشد هر فیلمی رو که دلت میخواد از کنار خیابون با 2000 تومن بخری و تازه زیر نویس فارسی هم داشته باشه. گیر آوردن فیلمها خودش فیلمی بود! بعضی فیلمها رو تلویزیون پخش میکرد. مثلا یک شاهکار سینمای هالیوود رو پخش میکرد و ما همیشه تعجب میکردیم که آخه این فیلم چرا انقدر بی سر و ته بود؟ از چی اش تعریف می کنن پس؟ اگه اقبال باهامون یار میشد و میتونستیم نسخه ی بدون سانسور همون فیلمو ببینیم، تازه میفهمیدیم که ای دل غافل! اون دختره که با قهرمان فیلم بود خواهرش نبوده که! دوست دخترش بوده! سرنخ حل مهمترین معماهای داستان هم حرفهایی بوده که اون دو نفر تو لحظاتی که غیر قابل پخش از تلویزیون ایران بوده گفته بودند. و تازه معلوم میشد داستان فیلم چی بوده و چرا شاهکار بوده.
وقتی "ملکه زیبایی لینین" رو دیدم، بیشتر از اینکه از متن لذت ببرم از خلاقیت بی مرز آقای همایون غنی زاده لذت بردم که چنین نمایشنامه ای رو تو همون کشوری که تلویزیونش فیلمها رو اونظوری پخش میکنه که گفتم ، به بهترین و رساترین شکل اجرا میکنه بدون اینکه خللی در محتوا ایجاد باشه یا غیر قابل فهم برای تماشاگر باشه. فقط میتونم بگم دست مریزاد !