چشمِ تو چشمه ی جوشانِ غزل یعنی که
نامِ تو اولِ دیوانِ غزل یعنی که
سطر سطرِ دلِ من نامِ تو را می خواند
این همان واژه ی ایمان غزل یعنی که
کودکِ طبعِ من از ابرِ تو باریدن داشت
کاش میداشت به درمانِ غزل یعنی که
دشتِ دل لاله ی آغشته به خون است یقین
دست بگذار به دستانِ غزل یعنی که
عاقبت می شوم از دوری تو پژمرده
اشک می گفت به دامانِ غزل یعنی که
=-==–==–===-