در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | روابط عمومی رویک درباره نمایش دو لیتر در دو لیتر صلح: روزنامه فرهیختگان چهارشنبه 7/03/1393 درباره نمایش دولیتر در دولیتر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:59:55

روزنامه فرهیختگان چهارشنبه 7/03/1393
درباره نمایش دولیتر در دولیتر صلح به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ
این‌وری‌ها علیه اون‌وری‌ها
هاله میرمیری

1- به یاد می‌آورم که در دوران خوش کودکی، هر زمان که‌ انگیزه انجام کاری را نداشتم یا از سر بی‌حوصلگی و خستگی کارهای نصفه و نیمه‌ را رها می‌کردم، مادر و پدر هر دو، با صدایی که مرده را زنده می‌کرد، ندا سر می‌دادند: « چه کسی خسته است؟ دشمن!» نه من، که تمام کودکان این خطه، از همان عنفوان کودکی می‌دانستند، کسانی وجود دارند آن‌طرف خط خودشان که از جنس ما نیستند؛ دیگری‌اند! دیگری که باید با او جنگید و در برابرش تمام‌قد ایستاد. مرزی وجود داشت ... دیدن ادامه ›› که ما و کشورمان در یک‌طرف و دیگری به‌مثابه دشمن در وردیگرش قرار می‌گرفت. ما کودکان دوران مرزبندی‌ هستیم؛ کودکانی که صدای توپ، خمپاره، آتش و علامت قرمز، لالایی‌های شبانه‌شان بوده است. صلح برایمان همان‌قدر ممکن بوده است که جنگ. در وضعیت‌های آنی، در تصمیم برای ادامه و خاتمه زیسته‌ایم. خاطرات‌مان به آنی زنده می‌شوند و ارتشی می‌شوند در مقابل دیدگان‌مان. با جنگ و صلح «آشناییم». این است که وقتی «حمیدرضا آذرنگ» کارگردان ژانر جنگ، نمایشی مانند «دولیتر در دولیتر صلح» را می‌سازد، به‌شتاب برای تماشایش خیز برمی‌داریم.
2- نمایش آذرنگ دو نیمه مجزا دارد؛ جنگ و فرای آن. در واقع، در نیمه نخست، ما مخاطب حرکات فرمال زنان و مردانی هستیم که برای جنگیدن آماده می‌شوند و در نیمه بعد، شاهد واکنش‌های آنان در زمانی که می‌دانند جنگ خاتمه‌یافته است. جداکردن این دو ساحت از یکدیگر، موجد شکل‌گیری دو واکنش متفاوت در مخاطبان می‌شود؛ برگزیدن جنگ یا انتخاب صلح. تا نیمه اول همراه با دو زوج که خطی مرز دوستی و دشمنی‌شان را مشخص کرده است، همراه می‌شویم. اینها به تمامی ایده جنگ را درونی کرده‌اند و در این راه، حق خستگی ندارند، باید با‌انگیزه پیش بروند و بر تمام مصائب فائق شوند. (بماند که نگاه جنسیتی مولف در تقسیم‌بندی مردان مبارز و زنان غرغرو و خسته، کمی تو ذوق می‌زند) صحنه‌ای که آذرنگ چیده است نیز به درستی همین ایده را بازنمایی می‌کند. وی با خلاقیت زیاد و تنها با کشیدن یک خط و نوشتن واژگانی چون «این‌وریا» و «اون‌وریا» تقابل من و دیگری را در هر دو سو به درستی بازنمایی می‌کند. این تقابل، دائم گوشزدمان می‌کند که ایده اصلی جنگ فتح و پیروزی است و در این راه از هیچ چیز نباید فروگذاری کرد. ایده گذشتن از جان، خسته نشدن و تاب آوردن نیز ایده‌آلیزه‌شده و در قالب آرمان و اتوپیا «فتح دشمن» عینی می‌شود. - استفاده خلاقانه از نور، سایه و البسه سرخ نیز از نشانگان شرایط جنگ عینی‌شده است- اما نیمه دوم نمایش به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. در واقع، این نیمه مواجه سوژگان با شرایطی است که در آن هیچ آرمان و ایدئولوژی وجود ندارد و جنگ خاتمه‌یافته است. خاتمه یافتن جنگ به درستی ساختارمند بودن ذهن سوژه و فراخواندگی ذهن او را نشان می‌دهد. آنها کاری به قانون صفر جنگ- پایین آوردن سلاح‌ها و اعلام صلح- ندارند؛ می‌خواهند کار خودشان را انجام دهند و انتقام بگیرند. چنین کنشی نیز خبر از تقابل میان قانون و احساسات می‌دهد.
در واقع، رزمندگان این جنگ، کسانی هستند که در راه فتح و از میان برداشتن دیگری- و یگانگی خود با وطن- جان خود را در کف دست قرار داده‌اند، حالا خود را محق می‌دانند که قانون را به کناری گذارده و در پی انتقام باشند. هرچند که در این راه شکست‌خورده باشند و درنهایت سرسپرده قانون تلقی شوند.
3- دولیتر در دولیتر صلح، نشان‌دهنده یک نکته جالب است؛ پیروزی و صلح بر پایه جنگ؛ جنگی میان دیگری بزرگ و سوژه‌ها. این در حالی است که سوژه‌های جنگ بی‌توجه به ایده جنگ‌اند؛ ایده‌ای که مبتنی‌بر اثبات برتری یکی بر دیگری است. هنگامی که دیگری بزرگ امر بر خاتمه جنگ کند، باید دست از مبارزه کشید، سرسپرده قانون شد و با طیب خاطر لبخند زد. آرامش، مهر، دوستی، عشق و عطوفت به آنی بازخواهد گشت. هر چند در این میان افراد فراوانی از دست رفته باشند.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید