در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علی د درباره نمایش haunted: چهارشنبه فرصت مغتنمی دست داد تا نمایش هانتد را تماشا کنم. متن هانتد از
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:58:17
علی د (ali_d)
درباره نمایش haunted i
چهارشنبه فرصت مغتنمی دست داد تا نمایش هانتد را تماشا کنم. متن هانتد از آن دست متونی است که نمایشگر وضعیت پسافاجعه هستند. روح کلی حاکم بر اثر برای من یادآور طعم مطبوع آثار محبوبم چون «آمده ...»، «مسخ» و یا فیلم فوق العاده «کله پاک کنی» است. از این رو فضای اثر را بسیار دوست داشتم و بابت آفرینش عریان چنین موقعیت وهم آوری که ممکن است نویسنده در بیان آن حتی دچار تردید و خودسانسوری شود به سیاوش حیدری تبریک می گویم.
کاراکترهای مسخ شده نمایش چون زامبی ها خالی از عواطف و احساسات هستند. منطق آنها بازگرداندن شرایط به وضع ماقبل فاجعه و ایجاد آرامشی هر چند ظاهری است حتی اگر این کار با گره زدن روده ها و پوشاندنشان باشد. اما در باطن اینان گرفتار تکراری هستند عبث آلود که بدان خو گرفته اند. حتی سمپاش نیز که از تکراری بودن این وضعیت معناباخته آگاه است در تداوم آن مشارکت می یابد. دیالوگ ها تکرار می شوند. صحنه ها تکرار می شوند. موسیقی تکرار می شود. در این شرایط کشمکش ها آغاز می شود. کاراکترها درونیات خویش را رو می کنند. اصلا فاجعه‌ی آغازین با یک برون ریزی حاصل شده است (بیرون آمدن سوسک از درون شکم). در چنین موقعیت بغرنجی مفاهیم ذهنی تماشاگر کارکرد اولیه خویش را از دست می دهند و موقعیتی واژگون می یابند. بازیگر خانم نقش پسر خانواده را بازی می کند. پدر در استحاله‌ای از نقش کهن الگویی خویش (حاکم و راهنما بودن) فرزندان ذکورش را سرکوب می کند. اودیپ هم اینجا واژگونه است. پدر خود پسرش را کور می کند. و او را چون جانوری دست آموز راهنمایی می کند. فرزند دیگر خارج شدن سوسک از شکمش را با صدای مته به یاد می آورد در حالی که دریل در دستان پدر است. مادر به جای ابراز محبت مادرانه، نگران خونی شدن خانه است. از عقوبت یک گناه یاد می کند و تسبیح به در می آویزد. سمپاش که کارش کشتن است با اندک احساس خطری از هوش می رود.
ویژگی دیگر متن خودارجاعی نمادین مولف آن است. مانند «ماهی بزرگ» تیم برتون. در ماهی بزرگ، پسر مرد پیر او را به دلیل خیال پردازی و دوری از واقعیت سرزنش می کند. موقعیتی که تیم برتون به عنوان کارگردان با منتقدان آثارش روبروست که او را گمگشته در تخیل و رویا می دانند. در اینجا نیز کاراکتری با نام ... دیدن ادامه ›› سیاوش درونیات خویش را بیرون می ریزد ولی مورد پذیرش محیط قرار نمی گیرد. کنایه‌ به قضاوتی که ممکن است عده‌ای در مواجهه با شیوه بیانی امولف در پیش گیرند.
این نمایش در حوزه اجرا و متن با معدود کاستی هایی نیز همراه است اما لذتی که از تماشای آن برای من حاصل شد کمرنگ کننده تاثیر این کاستی هاست. لذتی که امتداد یافت به آشنایی و گفت و گو با تعدادی از دوستان عزیز تیوالی به ویژه سیاوش حیدری نازنین.
شادباش دوباره برای به صحنه رفتن این اجرا و به امید کامیابی های آینده.
سپاس از همراهی شما علی عزیز... :)
۲۴ خرداد ۱۳۹۳
علی جان عزیز سپاس از نوشته ی زیبات
آشنایی با شما مایه ی خوشحالی و مباهات بود. امیدوارم فقط به همین اجرا ختم نشه :))
۲۴ خرداد ۱۳۹۳
سپاس از شما خانم ارسطوی عزیز. خسته نباشید میگم به شما و تمامی دست اندرکاران بااستعداد و جوان این نمایش.
سیاوش نازنین از آشنایی و همکلامی با شما بسیار خوشنود شدم. دیدار دوست خوش قریحه ای چون شما همیشه موجب فخر و شادمانی من خواهد بود.
۲۵ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید