نفس این مساله که ایرادی نداره جناب خاکی عزیز. تا روزی که ایشون چیزی برای عرضه به مخاطب دارند و مخاطب هم از کار ایشون استقبال می کنه حق بلا تردید ایشون هست که اجرا داشته باشند. حالا به شخصه انتقاداتی به خود نمایش هیولا خوانی و خشکسالی و دروغ دارم اما اصالت حق ایشون برای اجرا رو زیر سوال نمی برم. محمد یعقوبی به هر حال یه کارگردان و نویسنده ی صاحب سبک و روش و منش خاص هست که ممکنه مورد پسند ما باشه یا نباشه اما بی شک مخاطبان خودش رو داره.
بله آقای نصیری! من خودم تئاترهایی که اصلا دوست نداشتم رو هم "دیدم" زدم چون به هر حال زحمتی که برای تئاتر کشیده میشه قابل "دوست نداشتن" نیست! البته فقط برای یک تئاتر قضیه فرق میکرد! (که البته در صفحه خودش به قدر کافی بحث شد!)
آقای قدس عزیز اساسا فکر می کنم این حساب و کتاب ها در هنر خیلی به کار نمیاد. به هر حال اگه تمام دنیا جمع بشن و از کاری که من دوستش ندارم تعریف کنند اون کار برام قابل قبول نخواهد بود. به این هم اهمیتی نمیدم که سه نفر کار رو دوست داشتند یا سیصد و سه نفر! فقط به لحاظ اقتصاد تئاتر عرض می کنم: به قول سیاوش حیدری این زوج یعقوبی - قدس تا روزی که مخاطب بلیت کارشون رو می خره در بازار تئاتر این کشور حضور خواهند داشت و حق حضور هم دارند. قضاوت در مورد سطح هنری کارشون هم مساله ای است که اگه از صد منتقد حرفه ای هنری در این مورد نظر خواهی بشه صد جواب و صد نمره ی مختلف دریافت خواهید کرد. طبعا حرف هیچ کدام هم سند محسوب نمیشه. فقط یک چیز باقی خواهد ماند آن هم یک قضاوت جمعی و یک تصویر تاریخی است که برای هر کس به نوعی ثبت خواهد شد. برای ده نمکی یک جور و برای حمید سمندریان هم طوری دیگر. آینده در مورد محمد یعقوبی و تاثیرش بر تئاتر کشور قضاوت خواهد کرد. علی الحساب علی رغم این که سبک کار ایشون رو چندان دوست ندارم اما براشون آرزوی موفقیت می کنم.