در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حسین رحیمی درباره نمایش پرده برداری: واپسین ساعات بودن .... تا ساعاتی دیگر زنگ اختتامییه اجرای نمایش پرده
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:21:36
واپسین ساعات بودن ....
تا ساعاتی دیگر زنگ اختتامییه اجرای نمایش پرده برداری در اداره تئاتر به صدا در می آید و شنو و مهران با بودن در صخنه و جان دادن به نهالی که هزاران مرارت دید تا به بار بنشیند وداعی (انشالاه) مقطعی خواهند داشت. شاید به عنوان کارگردان اثر کمترین حقی از این اجرا داشته باشم چرا که تیشه ها همین نزدیکی بودند . چراغ های رابطه خاموشند. به همین دلیل دوست نداشتم در روز اختتامییه کار حضور یابم . بر خود لازم میدانم از زحمات عزیزان ذیل تشکر و قدردانی فراوان نمایم و اگر نام عزیزی از قلم افتاد به کند شدن و درگیری ذهن درگیرم با چراها و بایدها و نبایدها و تعجب های بسیار از بسترهای غلط و توقعات نا به جای آدمیانی بگذارید که ادامه دهندگان واقعی نسلهای پیشین بودند که به ناگه و از روی دل خوشی فراوان طغیان نموده و ساختاری را بر هم زدند. تفاوتها را نادیده گرفتند و ...
ابتدا تشکر فراوان از بازیگرانم :
شنوی عزیز که با تحمل سخت ترین تمرینات بدنی ، بیانی و نقش پذیری باعث شد نقش زن در این نمایش برای همیشه مانا و ماندگار شود. و به نقل از پرویز تائید و بهروز بقائی درست ترین بازی و لحظات اجرائی این اثر خلق گردد. شنوی عزیزی که تنقلات روزانه او مصرف 14 قرص در روز است.
مهران نازنین و عزیزتر از جان که همت او در بازی در سکوت و خلق لحظاتی که نقطه مقابل اکت های نمایشی شنو بود به عهده او گذاشته شده بود و او به ... دیدن ادامه ›› درستی و با تحمل سختی فراوان از عهده این نقش برآمد.
عوامل و گروه اجرائی : سرکار خانم ابراهیمی به عنوان روانشناس کار – بهناز سیفی خقیقت مدیر روابط بین الملل گروه – م‍ده عزیزی روابط عمومی – امیر خیابانی گریمور- فهیمه حکمت اندیش عکس و تصویر – علیرضا الهی طراح پوستر و بروشور و پریا بخشی پور و مهسا محمدیان .
همراهان واقعی این گروه :
دکتر رحمت امینی به عنوان مشاوری که همیشه از این جریان تئاتری حمایت کرده و حضور او در کنار گروه همیشه به خوبی قابل لمس و موثر واقع شده است.
سرکار خانم مریم معترف به عنوان پدید آورنده روزهای باشکوه اجرا و میزبان شایسته این گروه و این جریان تئاتری .
سرکار خانم مریم رحیمی که بعد از دیدن اثر به صورت جدی از این گروه حمایت کردند و به مدد ما شتافتند.
مهندس جلیل حسینی تبار به عنوان مشاور برنامه ریزی گروه که در ادامه شاهد برنامه های بلند مدت ایشون برای گروه خواهیم بود.
سایت تیوال به اخص جناب آقای عمروآبادی – سایت ایران تئاتر به اخص سرکار خام قهرمانی
همکاران اداره تئاتر به اخص دوست نازنینم امین اکبری که همه جوره در خدمت گروه بود .
تمامی دوستان خوب در اصخاب رسانه و خبرگزاریها که واقعا در پوشش این اجرا و کمک به این گروه از هیچ حمایتی دریغ نکردند.
دوستان عزیزی که به صورت خود جوش گروه ما رو بسیار همراهی کردند . کسانیکه بنده اکثر اونارو از نزدیک زیارت نکردم اما شمیم مهربانی اونا تا مدتها بر روانم جاریست و همیشه دستان پر مهر اونا رو به گرمی خواهم فشرد. محمد شکیبای نازنین ، سرکار خانم فریبا جدیدی ، کوروش برزی بزرگوار ، علی ا‍ژدری ، فرناز نوروزی ، سیمین زرگران ، مهتاب صفدری ، جناب زمانی گرانقدر ، آروین موذن زاده ، سر کار خانم مریم عظیمی فرتاز توروزی و تمامی دوستان گرانقدر دیگر که امیدوارم از قلم نیافتاده باشند.
همچنین اساتید گرانقدری که با حضور خودشون به بچه ها باور بودن و حضور بر صحنه متجلی تئاتر القا نمودند :
اساتید گرانقدر : بهروز بقائی ، دکتر رحمت امینی ، دکتر مجید امرائی ، دکتر حسین مسافر آستانه ، دکتر سهراب سلیمی ، مجید جعفری ، خسرو احمدی ، شیرین یزدان بخش ، فرهاد تجویدی ، پیام عزیزی ، فرزانه نشاط خواه ، خسین محب اهری ، آتش تقی پور ، شهرام کرمی ، سامان خلیلیان ، امیر کاوه آهنین جان ، حسن باستانی ، دکتر افسانه فخری و....
و خدائی که همین نزدیکیست...
یا حق
وقتی کسی از خدا و نزدیکیش برای تو میگوید ، در کارش در نگاهش و در گفتن ِ خدا قوتهایش دقیق میشوی...
آیا دست او دستی از جنس خدا را لمس کرده است که از خدا میگوید...
دیدن مجموعه شما ، و توانمندی مهتاب گونه شنو و مهران که روشن کرد آسمان تاریک ِ بسیط شده بر افکار مدعیان را بارها در گوشم گفته است که :
بلی! خدا هست ، همین نزدیکی...
معنایش از جنس تلاش است و ایمان به آینده اما سخت ...
خودتان میدانید که با تمام وجود میگویم نه فقط از صمیم قلب، از هرآنچه برایند ... دیدن ادامه ›› ذهن و منطق و دلم است میگویم آقای رحیمی.
به من در زندگیم نشان دادید ، سخت است باور و توانستن ِ نشدنی ها .
اما میشود ، بنا نهاد خشت اول تا ثریای ، سازه های ایمان و دوست داشتن و توانمندی را در زمینی که کسانی با بی مهری هایشان آن را برهوت کردند.
آقای رحیمی ، سبز کردی ، کویر دل خیلی ها رو ...
سبز باشه دلت ، سرزنده باشه ایمانت ،هموارتر باشد راهی که مطمئنم باور داری که حتی اگر همه مخالف باشند، تو یک نفره فتح میکنی قله های توانستنش را ....
من به عنوان یکی از کوچکترین عضوها، از تماشاگران شما ، خوشحالم که روی ماه شنو و مهران را در درخشنده ترین اجرایی که به یاد دارم دیدم و بارها و بارها صدای شنو در گوشم هست ، که شاید بهشت ، همین است که او عوض کرد مسیر رودخانه زندگیش را ....
و محقق نمیشد ، غیر تبدیل شدن اراده شما به اراده ای فولادین برای بچه ها .
ما تاثیرات بودنهای شما را در تک تک این روزهای اجرا با چشم دیدیم و با گوش شنیدیم اما جایش در قسمت بهترین خاطره ها و یادش در دل ما ماندگار است.
موفق باشید
منتظر صندلی ها ، با تمام شوق ، هستم.
۰۶ مرداد ۱۳۹۳
ا فرزانه جان شما هم امروز بودی؟ کاش میدونستم و میدیدمتون. :)
۰۷ مرداد ۱۳۹۳
سلام مریم جان. ممنون از محبتت. من هم خیلی مشتاق دیدار هستم و ای کاش امروز می دیدمتون. خیلی حیف شد... امیدوارم به زودی و برای تماشای یک نمایش خیلی خوب دیگه ببینمتون و حضورا" با هم آشنا بشیم :) به امید اون روز... ؛)
۰۷ مرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید