یادداشت : گونه ای سرخ شده از سیلی های مکرر بی پاسخ
نفس بکش. وقتی نفس می کشی بخارات این سم کشنده را استنشاق می کنی. اما هیچوقت نمی فهمی این اکسیژن نیست که ریه های تو را پر می کند. تو، آرام در حال مردنی.
این مفهوم عجیب، سیستم اجتماعی حیات آدمی را به بهترین شکل بیان می کند. خشونت در مفهوم فوق، آنقدر طبیعی جلوه می کند که قابل دریافت و شناسایی نیست. هنگامی که انسان با امر واقعی خشونت روبرو می شود، مکانیسم دفاعی خود را فعال می کند و به عمل، عکس العمل نشان می دهد. وقتی سیلی می خوری، می بایست دستت را به هم فشار دهی و پاسخ متناسب آن را بر گونه ای بنوازی.
گرامشی نظریه پرداز ایتالیایی با رهیافتی از سلطه گراییِ حاکم بر زمان خود، دست به خلق مفهوم هژمونی می زند. پی یر بوردیو، جامعه شناس فرانسوی نیز با همسان سازی نظریه و عمل، این مفهوم را با عنوان "خشونت نمادین" مطرح می کند.
خشونت نمادین، در لحظه لحظه ی زندگی تو جریان دارد. وقتی که در ازای گونه ی سرخ تو از سیلی سنگین کسی، نمی توانی پاسخی بدهی، تو تحقیر شده ای.
... دیدن ادامه ››
سرکوب شده ای. وقتی نمی دانی چرا حالت بد است. چرا غمگینی. چرا نمی توانی لبخند بزنی.
این را من و تو اما امروز می دانیم. مرتضای بالستیک زخم نمی دانست. نه گرامشی را می شناخت، نه بوردیو را. نه بیشمار خشونت های نمادین پیرامونش را می فهمید، نه تنهایی بی پایانش را.
تنها یک اسلحه داشت و... گونه ای سرخ شده از سیلی های مکرر بی پاسخ.