***
ساعت 12 کسی به در می زد
بر ریشه های زن کسی تبر میزد
تردید بود و تق تتق تق تق تق
یک اسمان پر ستاره که پر می زد
زن در سیاهی خود تکرار می شد
شب بر سیاهی هی تشر میزد
اینک زنی در زیر تابوت اتاقش
اینک همان کس که بر در می زد
شب شد ما در هیبتش خوابیدیم
باز زن و چشمان سیاهش که...
"Masy"