«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تاتر
نادر فلاح روایتی تلخ
از زندگی انسانی بود به دنیا آمده در قلعه( بی نشانی از پدر و مادر) و بزرگ شده در کنار زنی کهن سال و کرمانی( خانزاده ی کرمانی که با عشق ش فرار کرده و مدتی کوتاه بعد آن در تهران رها شده و....) کارگر سینما عاشق و سینه سوخته سینما و به موازات داستان، وقوع انقلاب و سینما سوزی و جنگ و
بازی تکنفره( مونولوگ) و
یک نفس نادر قابل تقدیر است در کنار
همراهی خانواده عزیز ش
در مقام تهیه کننده و مدیر صحنه و دستیار کارگردان
شکی نیست یک تاتر منودرام به دلیل محدودیت ها مسیر پر دشواری رو داره . دمت گرم نادر جان و دست مریزاد .
اذت بردم و شک ندارم برای دیدن باید هم هوشمند بود و هم حس بی چرک داشت .
چند نکته رو نه از باب نقد ، بلکه فقط منباب سلیقه شخصی می گم
یکی از اتفاقات ...که معمولا در اغلب داستان ها و نمایش های ما همیشه مغفول مونده ( ساختن شخصیت ) بوده . که خوشبختانه و قابل اهمیت ترین بخش نمایش شما جایی شکل می گیره که تمامی شخصیت های داستان به خوبی وارد داستان می شن و به خوبی خارج و یا ادمه می دن ...هیچ شخصیتی وسط داستان رها و بلا تکلیف نموند و این مهم ترین بخش نمایش شماست .
با یاور ابتدای داستان ارتباط برقرار نکردم . چرا؟ چون این همه اطلاعات رو با روایت ... دیدن ادامه ›› نقطه به نقطه از سینما از این شخصیتی که از کف جامعه هست کمی منو از فضای طبیعت داستان دور می کرد . البته این شاید برمی گرده به شکل دکور و لباس و هیبت اون شخصیت . ... اما کم کم منو وارد داستان کرد . و پذیرفتن شخصیت داستان طبیعی شد . و عالی پیش رفت.... قطعا چنان درگیر شدم که برای دیدن مجدد لحظه شماری می کنم
تاتر
نادر فلاح روایتی تلخ
از زندگی انسانی بود به دنیا آمده در قلعه( بی نشانی از پدر و مادر) و بزرگ شده در کنار زنی کهن سال و کرمانی( خانزاده ی کرمانی که با عشق ش فرار کرده و مدتی کوتاه ...
شکی نیست یک تاتر منودرام به دلیل محدودیت ها مسیر پر دشواری رو داره . دمت گرم نادر جان و دست مریزاد .
اذت بردم و شک ندارم برای دیدن باید هم هوشمند بود و هم حس بی چرک داشت .
چند نکته رو نه از ...
سلام
کارتان عالی بود.تبریک
من شاید مسن ترین تماشاگر این سکانس شما بودم. با کلام کلام مونولوگ ارتباط برقرار کردم.واقعا آپاراتچی به مفهوم کسی که در مکانی تنگ و تاریک نشسته و تمامی انسانهای نمایش هایش را در مقیاس وطنی و جهانی در طول تاریخ فضای فیلم ها بارها و بارها مرور میکند و با آنها ارتباط برقرار می نماید.
اتفاقا یکی از داستانهای فیلم ها ، زندگی واقعی آپاراتچی را به نمایش میگذارد و او زیبایش را در داش آکل می یابد.یادی از دیالوگ زیبای ... دیدن ادامه ›› آن فیلم بکنم که قهرمان داستان هنگام مرگ در بستر گفت:
مرجان عشق تو مرا کشت
خوب قهرمان داستان نمایش هنوز در قید حیات است و نمی تواند این دیالوگ را بکار گیرد.
دیگر نگاه نمایش به شرایط زمانی تغییر ات سیاسی و اجتماعی یعنی رخداد انقلاب می پردازد که جالب نگاشته شده بود.ارزشها تغییر پیدا کرد و این طبیعت هر انقلابی است . جالب تر آنکه آپاراتچی ما به جنگ میرود برای دفاع از انقلاب و باز بر میگردد به روزگار گذشته خویش با کوله باری از غم و تاثر ولی تجربه ای که زندگی به او آموخته است.
نگاه عمیقی بود و جالب
موفق باشین