"اجرای گروه نمایش اتوبوس از جنبههای مختلف قابل تحسین بود، اما یکی از مشکلات قابل توجه، ریتم کند و گاهاً یکنواخت نمایش بود. این کندی در پیشبرد داستان باعث میشد که گاهی تماشاگران از جریان نمایش جدا شوند و در برخی لحظات احساس کسالت یا بیحوصلگی کنند. حتی ممکن بود در برخی قسمتها، تماشاگران احساس کنند که داستان بهطور بیروح و خستهکنندهای ادامه دارد. در حالی که این کندی در بعضی موارد برای ایجاد فضای دراماتیک و عاطفی مفید بود، اما در مجموع، این ریتم پایین باعث شد که جذابیت و پویایی نمایش از دست برود و در نتیجه تماشاگران کمتر با اجرا درگیر شدند. با این حال، کارگردانی قوی، موسیقی مهیج و دکور جذاب توانستند تا حد زیادی این ضعف را جبران کنند. بازیها روان و هماهنگ بودند و انتخابهای مناسب برای شخصیتها، به خصوص از نظر طراحی و شخصیتپردازی، از نقاط قوت اجرا بود. در نهایت، نمایش با وجود این ضعف در ریتم، همچنان تجربهای ارزشمند و تأثیرگذار بود، اما میتوانست با ریتمی سریعتر و پویاتر، تجربهی بهتری برای مخاطب خلق کند."
بازیگر تئاتر، جادوگری است که با نور و سایه، با کلام و سکوت، روح خود را در کالبد نقش میدمد. او روی صحنه میمیرد و دوباره زاده میشود تا تماشاگر، لحظهای در آینه وجود او، خویشتنِ واقعیاش را ببیند. هر حرکتش سرشار از معناست و هر نگاهش روایتی است از انسان، عشق و رنجِ زیستن.
سامان عزیز
دیدن نمایشت برای من فقط تماشای یک کار هنری نبود، یه سفر احساسی بود. چون میدونم پشت هر لحظهاش چقدر دل، عشق و تجربه گذاشتی. قبلاً کنار هم کار کردیم همین باعث میشه دیدن درخشش تو روی صحنه برام یه حس خاص و پر از افتخار باشه. باور کن از ته دل خوشحالم که کاری به این زیبایی و بازی سرشار از انرژی ازتون میبینم . 🌹✨