هامون با دستهایی که به خون دخترش و پدرش یوسف رنگین شده با نوک پیکانی تیز سراغ مادرش حلما می رود. حلمایی که پس از سی سال دوری چشم به راه رسیدن یوسفش است تا سرانجام همراه او به گوشه ای برود و کلبهی عشقش را بنا کند.
تماشاگر گرامی، درب سالن راس ساعت آغاز نمایش، بسته میشود و به هیچ عنوان امکان ورود پس از بسته شدن درب وجود ندارد.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بازی ها خوب بود ، خوب آقای یحیوی و آقای شرفی که اصلا صحبتی تو بازیشون نیست. ولی سوژه ش نخ نما بود! حتی همون سوژه نخ نما هم درست ساخت و پرداخت نشده بود .
این نمایش بازی های خوبی داشت به خصوص آقای یحیوی و بعد آقای شرفی. بنظرم گریم بازیگر نقش مادر ضعیف بود و اختلاف سنی رو به خوبی به نمایش نمیگذاشت. داستان هم خوب بود ولی عالی نبود بنظرم. درکل آقایان یحیوی و شرفی بسیار خوب و مسلط بازی کردند. و به طور کلی نمایش خوبِ رو به عالی بود.