برادرزاده : برای تو اینجام ، دوستت دارم ،خیلی ، یه جوری که کهنه نمی شه ، همین منو میترسونه ، آخه من عادت دارم به نداشتن چیزایی که باید داشته باشم ، هر وقت نزدیک چیزی بودم که می تونست مال من باشه یه چیزی یه جایی یه جوری اونو می گرفت ازم... حالا اینجام کنار تو ... تازه فهمیدم توی من ، یه من دیگه هست که یه روزی از خودم بریده منتظر میشینه تا بیاد سراغم ، اونی که همیشه نگذاشته که چیزی که می خوام بشه اونه ، نمیدونم چی سرش آوردم که جلوم وایستاده . من فقط یاد گرفتم بگذام هر کسی هر جوری میتونه از من انتقام بگیره حتی خودم
- عادت می کنی
- به بودنت نه به نبودنت
به نظر من اصلا خوب نبود
داستان کلیشه ای ترین داستان عاشقانه بود و پرداخت جالبی هم نداشت و نشانی از خلاقیت توش دیده نمی شد
بازی ها به نظر من هیچ کس غیر از خانم پسیانی خوب نبود
شخصیت پردازی هم به نظر من با تقریب خوبی نداشت و همه زنا مثل هم بودن
فقط یه چند تا قسمت احساسی داشت که بد نبود و طراحی صحنم من خوشم اومد
.
.
.