ایکاش قبل از تغییر تاریخ پایان اکران کار ، اعلام میکردین !
متاسفانه چیزی که بیشتر از همه روی صحنه دیده میشد غل و زنجیرهای نکبتبار سانسور و ترکتازی قـیـچـی بود، بیشتر از هنرِ هنرمندان نمایش، "هـنـر" گروه[های] بازبین جلو چشممون خودنمایی میکرد. به عبارتی خیلی بیشتر از آنچه بشود نمایش داد چیزی نمیشد نمایش داد و ما مدام حرص همین رو میخوردیم.
امیدوارم روزی برسه که لااقل فرزندان ما بتونن روی صحنههای نمایش این شهر یک فروغ ساراپینای درست و درمون ببینن که توش خودِ خودِ فروغ و پینا و مارینا و سارا باشن نه چند مقوای متحرک که با قیچی سانسور حتی نای تبدیل شدن به ماکت خودشون رو هم ندارن.
اما همه اینها باعث نمیشه به احترام محسن حسینی و گروهشون تمام قد نایستیم و با تحسین تشویقشون نکنیم. برای همهشون پوست کرگدن آرزو میکنم. امان از جبر جغرافیایی.