در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش سونات پاییزی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:15:22
امکان خرید پایان یافته
۱۶ فروردین تا ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶
۲۰:۳۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان
داستان پیانیست مشهوری که پس از سال‌ها به دیدار دخترش که با او رابطه‌ای نداشته می‌رود.

کاری از مکتب تهران


گزارش تصویری تیوال از نمایش سونات پاییزی / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

ویدیوها

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نظرم نمایش بی نظیر و تحسین برانگیزی بود. بسیار خوشحالم که این نمایش رو دیدم. به همه عوامل اینکار درود میفرستم و منتظر کارهای بعدی این عزیزان هستم.
نسترن کمالی، محمد ونائی، سارا_ز و صدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هیولای شوپن


جلال تهرانی در تازه ترین اثر خود "سونات پاییزی" که برگرفته از یکی از آخرین فیلم های سینمایی فیلمساز سوئدی، اینگمار برگمان می باشد را در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده است. نمایش سونات پاییزی جلال تهرانی همچون فیلم برگمان سعی در موشکافی روانشناختی رفتار آدم ها و بازگشایی عقده هایشان بر مبنای گذشته آنها دارد. تماشاگر در این نمایش تنها با دو شخصیت اصلی فیلم یعنی کارکتر های"اوا" و "شارلوت" مواجه میگردد و پرداخت صرف به رابطه مادر و دختری، دنیای نمایشی جلال تهرانی را نسبت به فیلم برگمان زنانه تر میکند. هر چه بیشتر از نمایش میگذرد مصائب و رنج های کارکتر "اوا" با بازی بهاره رهنما از مادرش بیشتر برای تماشاگر فاش میگردد و تماشاگر روند موقعیت های احساسی کارکترها را در دایره ای که از گذشته های آن ها تا حال جریان داشته است را درمی یابد.
دنیای مشترک زنانه نمایش ( مادر و دختر ) نشان میدهد که بغض های فروخورده هر یک در پس زمان می تواند برای یکی به حفظ کانون گرم خانواده منجر گردد و برای دیگر به فروپاشی. چیدمان دوسویه سالن این امکان را برای تماشاگر فراهم کند که شاهدی بهتر بر دوئل این مادر ( گلچهره سجادیه ) و دختر باشد. دوئل ... دیدن ادامه ›› و رویارویی که ظاهرا با دعوت مهمان نوازانه دختر از مادر همیشه در سفر آغاز میشود و به تنش طرفین این مواجهه ختم میگردد. در طول نمایش هیچ گونه ارتباط عاطفی بین این دو کارکتر شکل نمیگیرد و زبان بازیگران همچون ساز به عنوان یک تم موسیقیایی در راستای مضمون نمایش حرکت میکند. نمایش رفته رفته به جائی میرسد که صدای بازیگر به جای آنکه بخواهد اطلاعات را از طریق دیالوگ منتقل نماید، در خدمت همان فضا سازی هایی که از جلال تهرانی سراغ داریم میشود. دیالوگ هایی که سعی در ایجاد طنین نت وار را دارند و مفهوم خود را به اتمسفر نمایش می سپارند. اما از سوی دیگر زبان بدن پرسوناژ ها از قبیل راه رفتن، نشستن ، ایستادن و همین طور جای گیری آنها در هندسه مستطیلی شکل صحنه به کمینه ترین حالت ممکن و با طرحی ماشینی می رسد. گویی دیالوگ و البته مونولوگ های ممتد، هر دو کارکتر را در این اعاده حیثیت خلع سلاح میکند. زبان به عنوان اسلحه ی هر دو کارکتر عاجز از نشانه گیری صحیح است؛ چه برای مادر از درک دخترش و چه برای دختر از ابراز زخم های التیام نیافته و عفونت کرده به مادرش.
سونات پاییزی قطعه ای است غمناک که فالش و خارج از نت و هارمونی شدن روابط خانوادگی را از مرجع وام گرفته خود یعنی با پیانو می خواهد بنوازد. شارلوت به عنوان مادر این خانواده، هنرمندی خود شیفته است که با دست کشیدن از زندگی خانوادگی همه چیز را فدای هنر موسیقی اش ( نواختن پیانو ) میکند و در آینده ای نزدیک پی می برد که چقدر بی هنر بوده است، چه آنجا که به شوهر خویش خیانت کرده، چه آنجا که از حال هلنا دختر معلول خبردار میشود و چه آنجا نسبت به مرگ اریک چهار ساله عاری از پاسخ عاطفی میماند. چمدان نمایش بر خلاف چمدان فیلم که رنگی کرم دارد، مشکی رنگ است. به طور کل طراحی صحنه و لباس هر دو کارکتر بر اساس بافتی مشکی رنگ در جهت القا رنج نمایش شکل گرفته است. تعبیر و تفسیری که با طراحی نور به شدت کم تماشاگر را به درونیات کارکتر های سیاه خود می برد؛ پیچیدگی های انسان هایی که به سختی دیده می شوند، هر چقدر سایه های آنها بهم نزدیک تر میشوند دوری تنانه آنها از هم بیشتر به چشم می آید و البته که این طراحی میخواهد عشق ناتوان و درمانده مادر و دختر را با لکنت زبان بیان دارد.
نمایش طراحی متناسب در دکور داشته است بطوریکه مکان نمایشی قید زمان نمایشی را زده است. اسکلت های چوبی وامانده از دو پیانو در دو سویه صحنه بیان نگر این است که سازها هم در این دوئت ( دو نوازی ) مادر و دختر تا مغز استخوان هایشان رسیده اند و روح عریانشان هماهنگ با نوازندگانشان منزوی و سرخورده است.
اما به نظر می رسد که هر مخاطبی نتواند با این نمایش که ریتم یکنواخت و آهسته ای دارد و همچنان جنس پردازش دیالوگ ها که شور و هیجان کلامی از موسیقی کلام گرفته شده است ارتباط برقرار کند. آیا هر تماشاگری در انتهای نمایش میتواند با کارکتر"اوا" همذات پنداری کند و بر خلاف مادرش که نتوانست او را درک کند، دچار حس سمپاتی با او شود؟ آیا نمایش موفق به ایجاد حس انزجار از شارلوت برای مخاطب میگردد؟ آیا هر تماشاگری غرق در این کم نوری و کم سویی صحنه نمایش میشود؟


http://www.armandaily.ir/fa/news/main/183142/%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D9%BE%D9%86

نظر "خسرو دهقان" درباره ی سونات پائیزی

این تئاتر خیلی برای من غیر منتظره بود؛ یعنی پیش از شروع آن هیچ تصوری نداشتم. این که کار با دو بازیگر، با کمترین آکسسوار صحنه، با کمترین لباس و گریم و تقریبا یعنی با هیچ چیز، یک تئاتر هفتاد دقیقه ای را روی صحنه بردن، برای من نکته جذابی بود؛ نکته ی دیگر، پلکانی پیش بردن این تئاتر برای من خیلی دلپذیر بود؛ این که مخاطب به شکل پلکانی در قضایا و اتفاقات، عشق ها و نفرت ها فرو می رود برای من دوست داشتنی بود. تنیده شدن همه ی این موضوعات در یکدیگر، در نتیجه ی یک متن درجه یک، کارگردان بی نظیر و بازی های خوب است. در نهایت باید بگویم که خیلی دوست داشتم . نرم و خوب بود.
baharinbahar، شادی بهرامی و بهزاد امامی این را خواندند
مینا سالاری و سپهر امیدوار این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید