نمایش اپیزودیک منطقا باید نسبتی مابین قسمت های خود از لحاظ فرم داشته باشد که متن فاقد آن بود . اشتراک بازیگر و یا وجه مشترک موضوع فساد به تنهایی
... دیدن ادامه ››
کافی نیست . موضوعات هر فصل نمایش در ناکجا ابادی بدون زمان خاص رقم میخورد. تلفن 110 تنها مدرک ایرانی بودن است ولی بخصوص فصل سوم اصلا حال و هوای فضای ایرانی نداشت . فصل دوم هم بدون ذهنیت تاریخی و مطالعه این محافل که اوج آن در دهه هفتاد بود برای مخاظب جوان و نوجوان اثر جذابیت و کشش دراماتیک ندارد و بی اثر می ماند . جدا از این که مساله ای اجتماعی رو نمیشود مثل نمونه فیلمفارسی یا فیلم هندی با آمدن یک منجی و یک شاهزاده با اسب سفید و ایجاد تحول روحی در فرد ( اینجا خواهر ) حل کرد . اکثر بازیها بد و سردستی بود و انگار خستگی تمرین هنوز روی تن بچه ها بود.
یک نکته رو هم جدا از نمایش عرض کنم . سنت جدیدی در محافل نمایشی و موسیقی جدیدا باب شده که نمیدونم از باب مقوله جذب اسپانسر است یا چیز دیگه و این که در وسط یا انتهای برنامه لبست بلندبالایی از دوستان و اشنایان مدعو رو اعلام میکنن که حالا مخاطب عادی حوصله و خواستار شنیدن این اشنایان است دیگر مهم نیست ظاهرا . اصلا این هم که این بزرگواران هنرمند هستند یا نه و اگز هستند چرا من نوعی اسمی از اینها نشنیدم هم بماند .
بهرحال سنتی است که باب شده . ظاهرا مثل هر پدیده دیگه که جا میفته جا افتاده. فقط این که کارگردان محترم نمایش یکی از دوستان غلیظ و شدید خودش رو بیضایی تاتر !! نامید راستش به من برخورد . الاقل انتظار نوعی خودشکنی و انکار از اون دوست داشتم . اسم بیضایی همیشه برای من نوعی تقدس و حالتی اسطوره وار داشته . بیضایی هم در عزصه نمایش هم سینما یگانه است و نمونه ندارد ونخواهد داشت .
در انتها نقطه قوت نمایش رو هم یاداور بشم که طرح موضوعات بکر اجتماعی است که البته در این عرصه کمتر نگاه شده بود . برای گروه پیشرفت و تعالی ارزو دارم.