یادداشت "بهروز غریبپور" ، کارگردان و مدیر گروه تئاتر عروسکی آران، پیرامون افزایش قیمت بلیت در این دورهی اجرایی:
_یک درد دل بس است برای قبیله ای...
عزیزانم، گروه تئاتر عروسکی آران شانزده سال پیش تاسیس شد و امروز و طی پانزده سال فعالیت مداوم و سرشار از فراز و نشیب و با تربیت بازی دهندگان، آواگران، عروسک سازان ، دکور سازان و ارائه ی آثار فاخر موفق شده است که هنر منحصر بفرد "اپرای ملی" و "اپرای عروسکی" ایرانی را پدید آورد و بر خلاف چند نمونه ی دیگر، در اتریش و جمهوری چک که صرفا به تکرار و تقلید اپراهای صحنه ای، آنهم بصورت جسته گریخته پرداخته و کمابیش می پردازند،
... دیدن ادامه ››
به تالیف آثار"اپرای عروسکی" پرداخته و به شهادت همه ی شما موسیقی و آواز و شعر وفراتر ازآن نمایش عروسکی سرزمین عزیزمان را به گونه ای به نسل جوان معرفی کرده است که دیگر نسل امروز از شعر کلاسیک و آواز ایرانی اپرای ملی و نمایش عروسکی گریزان نیست و روزی نیست که بخشی از آثار ما در جهان مجازی دست به دست نگردد و به جرئت می توان گفت: اگر حمایت بی و چون چرای شما نبود سالها پیش این روزنه بسته شده و به بایگانی تاریخ سپرده میشد – چرا و به چه دلیل و دلائلی را درز میگیرم تا این روزنه بماند تا شاید به حیاتش ادامه بدهد ... اما غرض از ایستادن در حضور شما و با صدای بلند فریاد کردن این است که :در شرایط کنونی یک گروه چهل نفره با اندک درآمد حاصل از فروش با بلیت ارزان نمی تواند به ادامه ی حیات خودش فکر کند و بنابراین برغم میل باطنیام و صرفا از سر ناچاری تن به واقعیتی تلخ سپردیم تا این بارنیز سر پا بایستیم و نگذاریم چراغ ایزدی ما خاموش بشود و بلیتهایمان را با افزایش بها به معرض فروش گذاشته ایم .محض اطلاع شما عرض میکنم که فروش بی نظیر خیام که حتی یک صندلی خالی در تمام طول اجراهایمان وجود نداشت و تماشاگران ایستاده و نشسته بر پله ها را هم داشتیم جمعا قریب یکصد و بیست میلیون تومان فروش داشت ! و آنها که اهل حساب و کتابند می دانند تقسیم چنین مبلغی میان یک گروه وسیع تا چه اندازه سخت و شرم آور است به هرحال و هر چند که این افزایش قیمت بلیت هم چندان گره گشا نیست اما آنرا به حساب تنها راه حلی بگذارید که موسس یک گروه برای جلوگیری از تعطیل شدن "اپرای عروسکی آران" و هنری که به آن عشق می ورزد به ذهن مشوشش خطور کرده است و به شما اطمینان میدهم که با احتساب سالن کوچک و ظرفیت بسیار کم آن اخذ این تصمیم ، به تاخیر انداختن مرگ یک "عشق" است... و من امیدوار ، من خوش بین ، من اهل خطر به چشم خود می بینم که با سلب همه حمایتها ولو حداقلی ، روزی نه چندان دور همچون باربد باید قطعه ای بسازم و پس از شنیدن شمایان با آه سرد حسرت بگوئید : آه ! شبدیز مرد ؟! و من بگویم :...آری ، یک هنر ملی در شرایطی که خزانه خالیست راهی بجز خاموشی و مرگ ندارد ...
(لازم به ذکر است، با پیگیریهای به عمل آمده از سوی جناب غریبپور و انجام هماهنگی های لازم با سایت محترم تیوال، تخفیف ویژهی ۵۰٪ جهت رفاه حال دانشجویان گرامی برای تمامی آثار این دوره، در نظر گرفته شده است.)