تقریبا به اندازه ده تا نمایش پای این کار زحمت بود . چه از لحاظ موسیقی ، طراحی رقص و حرکت ، همه چی . بازیگرا امان از بازی های جذاب و اندازه ی تمام بازیگرا که کاملا میدونستن رو چه سنی تو کار چه مردی دارن بازی میکنن ، از کوچکترین نقش ها تا نقش های اصلی یه لحظه ارتباطشون با کارکتراشون قطع نمیشد . و بازی حیرت انگیز حسین شفیعی و الهه پورجمشید که واقعا نمیدونم چقدر تمرین لازمه برای این نقش ها . خانم پورجمشید دوساعت تقریبا هرکاری که یه بازیگر میتونه بکنه کرد . تو رقص شش دانگ بود تو آواز شش دانگ بود تو حرکات ، بیانش میمیکش .. فک میکنم این شلخته ترین نقدیه که گذاشتم چون واقعا نمیدونم از کجا بگم هی چیز جدید ب ذهنم میرسه . بعد از این نمایش تازه به این فکر کردم که جامعه ی ما الان به همچین کارایی نیاز داره ، مخاطب با بدبختی چارتا بلیت میخره میاد کاری میبینه که هم میخندونه و سرگرمش میکنه ، هم همزادپنداری میکنه هم اشک میریزه هم دلش خنک میشه و آروم میگیره با یسری لایه های کار .. این کار کامل ترین کاری بود که به عمرم دیدم تا این لحظه درود و صد درود به بازیگرا و تمام عوامل و آقای دکتر صادقی بزرگوار 👏❤️
درود فراوان خدمت بازیگرا و عوامل بابت زحماتشون .
قصه خب متقاوت بود از اول میخشو کوبید با خانمی که ابتدای نمایش نکات رو میگفتن. یاد مغازه خودکشی اثر ژان تولی افتادم .
بازیگرا با تمامشون بازی میکردن و هنر همشون قایل ستایشه . من پنج ستاره دادم به حرمت تلاش و عشق گروه اما یک نکته از نظر من برای بهتر شدن اینکه توی میزانسن به همه جای سالن دقت شه بهتره تقریبا جایگیری ها دوبعدی بود و من که صندلی ۱۲ ردیف ۱ بودم خیلی جاها ۸۰ درصد منفی بازیگر رو میدیدم .
فکر نمیکنم اجرایی تو این سبک در این استاندارد حالا حالاها ببینم ، مگر اینکه این نمایش تمدید شه یا گروهشون ابزورد جدید بسازن . وقتی معیار برای یک چیز وجود داره شریف تر اینه که در قسمتی که برای اظهار نظر هست ، اعلام سلیقه نکنیم . ریتم کار ابزورد رو با درام مقایسه نکنید . این کار تو جهان خودش بسیار ریتم استاندارد ، بازی های درست ، طراحی های درست ، موسیقی و امان از نورپردازی بی نظیر این اثر که قابل تقدیر و تحسینه . بازی عمیق و دقیق و دیدنی شیوا مهرجو بسیار در خور توجه بود . قسمت میانی اثر که حدود یک ربع بازیگر ها قدم میزنن رو خیلی دوست داشتم که وقت کافی به مخاطب میداد که به ریزمعناهای این بخش ذره ذره پی ببره و به جونش بشینه این که آدمایی که تو تاریکی قدم میزدن و وارد نوری که دقیقا وسط صحنه و جلوی چشمشون بود نمیشدن و هرچقدر میرفتن باز برمیگشتن به جای قبل ، اینکه هرچی تعدادشون بیشتر بود با سرعت و قدرت بیشتری تو حرکت بودن ، اینکه فرقی نداره کفشت چه رنگیه و کی ای و چی ای خواه و ناخواه درگیر لوپ زندگی ای و ...
همینکه کلا ۱۲ صندلی برای هر اجرا در نظر گرفتن نشان از تجاری نبودن و فهم گروه هست از هدف و ارزش اثر .
پیشنهاد دارم قسمت سقف و پروژکتورها هم پوشیده شن تا درصد کمی توجه خارج دایره هم معطوف به جهان اثر بشه .
درود و خسته نباشید به آقای چگینی عزیز و تمام عوامل 🙏🏻
اگر تمدید شد حتما ببینید.