شعر بدن
نگاهی به نمایش «لوله»
سپیده رفیعپور
نمایش «لوله» به کارگردانی علیرضا اجلی که در بیستویکمین جشنوارهی تئاتر دانشگاهی در چهار سانس در تاریخ 17 و 18 اردیبهشتماه امسال در تماشاخانهی انتظامی اجرا شد؛ نتوانست جشنواره را برای ورود به بخش مسابقه مجاب کند، این یادداشت کوتاه که پس از اجرای این نمایش در جشنواره به نگارش درآمد و فرصت انتشار آن دست نداد، سعی بر این دارد تا به بررسی مولفههای موجود در این اجرا بپردازد.
«لوله» در مواجههی خود با موضوعی که دربارهی آن بحث میکند رویکردی بر پایهی درگیری حواس تماشاگر در طی اجرا را پیش میگیرد. در واقع اجرا با ریتمی که به تناسب وضعیت برساختهی کنشهای موجود، تند و کند میشود حواس تماشاگر را بحرانی میکند و بازیگران به وسیلهی بدنها و لولههایی که مدام به هم برمیگردند، ارجاع میدهند و طی یک روند تماما عینی با حفظ ریتم به منزلهی حفظ محرکهای عقل/احساس، ما شاهد رابطهای عینی بین بازیگران و لولهای که
... دیدن ادامه ››
هر یک به آن استحاله میکنند؛ هستیم. بیشترین چیزی که در این اجرا به چشم میخورد بدن بازیگر است. بدن به مثابهی تنها چیزی که هست و از بین میرود؛ قابل لمس است؛ قابل دیدن است و البته قابل فروپاشی و مستهلک شدن؛ و در بسیاری از بخشهای اجرا تنها بدن است که بیان دارد؛ حرف میزند؛ و در واقع کارگردان با تاکید بر روی لکنتوارگی که در بیان بازیگران به کار گرفته و الکن ماندن تعمدی آن، بر وجوه بیانگر بدن بیش از پیش تاکید میکند؛ در واقع فضاسازی کارگردان در این اجرای یک ساعته بازنمایی و خیلی بیشتر از آن نقد ساختار قدرت در یک جامعهی تحت بوروکراسی مضمحلکننده است. جامعهای که سوژگی در آن همانطور که در ظاهر رشد میکند در اصل عقبگردی را در در پیش گرفته و تنها شکل این بوروکراسی فرساینده و مسلهی مورد معامله در طول اجرا تغییر میکند.
در واقع «لوله» از کهنهگی غالب در تئاتر فاصله میگیرد. و با وجود این که یک اجرای کامل به لحاظ فرم، متن، طراحی صحنه و... است. از تماشاگر غافل نمیشود و به خصوص در پایانبندی اجرا تماشاگر را در وضعیت تعلیق قرار میدهد. به گونهای که اجرا در آخر نشانهای از پایان در خود ندارد؛ و تلویحا حاوی این معنی است که مسلهی مورد پیگیری و بررسی این اجرا که همان مخدوش شدن و در نهایت از بین رفتن سوژهگی و تبدیل انسان به ابژهای میزان شده با نظم نمادین و دروغین موجود است، حل و فصل نشده است و مسله علیرغم نشان داده شدن آن در طی اجرا به شکلی بصری و دیداری پس از اجرا در ذهن مخاطب ادامه مییابد؛ چرا که تضادی که در اجرا به آن پرداخته میشود به قوت خود باقی میماند. خصوصا با توجه به پایان بندی اثر تاکید بر روی ادامهی این اجرا خارج از دیوارهای سالن بیش از پیش نمود پیدا میکند.
«لوله» اثری قابل اعتناست که در ذهن میماند و بیشترین تلاش خود را برای بازگرداندن ویژگی تئاتر به تئاتر انجام میدهد؛ ویژگیای که آرتو در تئاتر و شقاوت از آن تحت عنوان عمل آنی، خودانگیخته و خشنی که ویژگی تئاتر است یاد میکند. ویژگیای که تئاتر موجود با هرچه جلوتر رفتن بیشتر از آن تهی میشود.