«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
نمایش قشنگی بود و مثل همیشه بازی آقای آییش را بسیار دوست داشتم.
بیژن و منیژه از داستان های زیبای شاهنامه و اثری از ادبیات کلاسیک ایران است. ساختن نمایشی به سبک نمایش های دوره قاجار که تغییراتی مثل رقصاندن افراسیاب با زیرشلواری بر روی صندوق را داشته باشد یا رستمی که فن بیان و اقتدار و قیافه اش اساطیری نیست و اجرای آهنگ های شاد و عامه پسند مثل شب مهتاب با ماهیت اثر فاخر فردوسی ناهمگون است. لذا بایستی در توضیح نوشته می شد که اجرایی آزاد و طنزگونه از شاهنامه است که مخاطب آثار کلاسیک متوجه شود که مخاطب این نمایش نیست. تنها زیبایی نمایش کلام اخر جناب کارگردان بود که فرمودند چو ایران نباشد تن من مباد. و همین جمله باعث شد برای نیت ایشان احترام زیادی قائل شوم با انکه اصلا از نمایش لذت نبردم.
نمایش متوسطی است در سالنی کوچک. بازیگران خوب هستند و اثر نیل سایمون بر روی صحنه جان می گیرد. هر چند کارگردانی خالی از اشکال نیست. صداگذاری افتضاح است و صدای شلیک و حرکت و ترمز ماشین ها بسیار بد درآمده. صحنه اخر نمایشنامه که مایرا از داخل زیرزمین صدا می زند جا مانده است. اسپلیت هم که در سالنی به این کوچکی به جای تهویه افراد نزدیکش را فریز می کند. صحبت های آخر کارگردان هم به جای افزودن بر غنای نمایش باعث بی ربطی و کسالت تماشاگر می شود.
در این روزها که نمایش به معنای واقعی کمیاب است، این نمایش نوری در دل تاریکی است. تمام عوامل بهترین هنرشان را به مخاطب هدیه می دهند و هر صحنه و کلامی با قدرت و به جا است. شعر، نثر و موسیقی و اجرا همه در کنار هم هماهنگی می آفرینند و زیبا می شوند. از لحظه لحظه آن لذت بردم.
صحنه های بلند و خسته کننده
شعرهای ناموزون
بطور خلاصه: هیاهوی بسیار برای هیچ