امشب فیلم بادیگارد رو دیدم.
از فیلمنامه و موسیقی و دکوپاژ و بازی ها میگذرم که به نظرم هرکدام فعلا در زمره کاندیدا شدن برای بهترین های امسال هستند.
من حاتمی کیا رو دوست دارم. اگرچه برخی اندیشه هایمان در سالیان اخیر شاید لگد بزند. اما هنوز معتقدم او خودش است. یک هنرمند غیرمتظاهر. یک روراست. یک معتقد عملگرا.
من در سینما دنبال قهرمان میگردم و او به بهترین شکل قهرمان باورپذیر وطنم رو
... دیدن ادامه ››
نشونم میده.
"من هیچکس دیگر را نمیشناسم که همچون حاتمیکیا فیلم بسازد. نمیدانم شاید میان غربیها و در وسعت این نود و چند سالی که از عمر سینما میگذرد، فیلمساز دیگری هم پیدا شود که با همه وجود خود فیلم بسازد. اما میان ایرانیها . . . من کس دیگری را سراغ ندارم. حاتمیکیا همه وجود خود را در فریمها میدمد و هربار خود را میسوزاند تا از شعله آن چراغی برافروزد و هربار ققنوسوار از همان آتش، حیات دوباره میگیرد." (سید مرتضی آوینی)
باز به زور هم که شده قهرمان های از یاد رفته رو به رخ می کشاند تا فراموش نکنیم دیروزمان را. هرچند قهرمان کشی و مرده پرستی عادت فرهنگی ماست.
درسته که بادیگارد یه تراژدیه اما بعد از دیدنش به غرورت افزوده میشه و همچنان امیدوار میمونی که هنوز سینمای ایران از مردم و برای مردم میخونه.
ای بلبل عاشق جز برای گل ها مخوان!