ساکن سیاره اول...ملکه
آدمها شعور و آگاهی ندارند یا دست کم توان به کارگیری اون رو بلد نیستند.
من خاصم....نگاهم،هوشم،تصمیم هام صحیح و عادلانه است،پس حق منه که به بقیه مسلط باشم.
این خیلی ساده اس،یعنی فهم این چهار کلمه اینقدر سخته؟؟؟"همه آدمها رعیت هستند"...فقط باید از هرکسی وظیفه ای رو انتظار داشت که از پسش برمیاد،این تشخیص هم بخاطر زکاوتمه.
همه مطیع اوامرم هستند درغیر اینصورت عدالت حکم میکنه که دستور به حذف اونها رو بدم،واضحه...
عده ای از رعیتها که باقی مونده بودن رو به اعدام محکوم میکردم اما هربار موقع اجرای حکم عفو بهشون میدادم به جای اینکه از این ماجرا شاد باشن تحمل اونها طاق شد و رفتن را به ماندن ترجیح میدادند ،پس اگر شانس با اونها یار بود دستور میدادم که برن در غیر اینصورت دیگه تکلیف معلومه...
حالا هم
... دیدن ادامه ››
ملکه ام،من ملکه ام فرمانروای هر جنبنده ای... اما...نمیدونم چرا مدتهاست صداشون رو نمیشنوم...خیلی وقت پیش رعیتی میگفت :اینجا خالی از سکنه شده...حرف بیهوده می زد ،محکوم به اعدامش کردم.
ملکه تنهاست ولی عاشق قدرت و سلطه بر دیگران...پارادوکسی عجیب.