در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال جلیل علیزاده | درباره نمایش دروغ رستاخیز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:24:43
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با عرض خسته نباشید نسبت به عوامل اثر قبل از هرچیزی از ادب و شعور بالای جناب طاها محمدی کارگردان کار تشکر دارم، همین که ایشون تمام نقدها رو می‌خونند و محترمانه انتقاد رو می‌پذیرن، برای من خوشحال کننده است و نشون میده همچنان میشه امیدوار بود به دوستان فعال در جامعه تئاتر، امیدوارم در آینده که ایشون کارهای قوی‌تر ساختند و توجه بیشتری بهشون شد هم این روحیه رو حفظ کنند و دچار غرور کاذب نشند.
در گام دوم از خانوم رودبارانی و مدیریت سالن شهرزاد نهایت تشکر رو دارم. در هفته گذشته در اجرای خاک سفید، اشتباهی رخ داد که صادقانه بار اصلی این اشتباه بر روی دوش خود ما بود و متاسفانه نتوانستیم اجرای خاک سفید را مشاهده کنیم، این دوستان با ما نهایت همکاری را داشتند و فضایی را فراهم کردند که بتوانیم از این اجرا استفاده کنیم، بنابراین از این عزیزان هم نهایت تشکر را دارم.

اکنون به نقد اثر بپردازیم؛
به‌طور ساخت اثر از روی نمایشنامه‌های نوشته شده توسط بزرگان یک شمشیر دو سویه است، از طرفی شما چالش‌های نوشتن رو ندارید و تا حدی خیالتون جمع هستش که دارید بر روی زیربنای دقیق و محکمی بنا (اثر) خودتون رو میسازید. اما یک چالش جدی هم داره و اون‌ هم این هستش که به خصوص در اثر نمایشنامه نویس‌های معروفی چون میلر یا برشت یا بکت ظرافت‌ها و نقاط خیلی باریکی وجود دارند که اگر به درستی توسط بازگردان و کارگردان و حتی عوامل کار درک نشه و اجرا نشه عملا ... دیدن ادامه ›› تبدیل به نقطه ضعف اجرا میشن و باعث میشن کار در نیاد. من البته اثر Resurrection Blues میلر رو نخونده بودم ولی بعد از مشاهده این نمایش کامل احساس کردم یک چیزی در این نمایش ابتر هستش و به نوعی یک سری حرف‌هایی باید زده میشد و زده نشده و بنابراین تصمیم گرفتم برم این نمایش رو مطالعه کنم و بعد از اون کامل مطمئن شدم که احساس اولیه‌م درست بوده و متاسفانه اون جان‌مایه کلام اصلی اثر که به نوعی قرار هستش هم فرهنگ چپی و هم لیبرال رو شکل جدی به نقد بکشه در این اجرا دیده نمیشه. رفت و برگشت‌های خسته کننده شخصیت دیکتاتور و پسر عمه‌ش و تمرکز بیش از حد از لکنت تمرکز مخاطب را بیشتر از انکه به سمت نقد فضای چپ و لیبرال ببرد به سمت مشاهده یک نمایش طنز خانوادگی و گاها غیرخانوادگی :) می‌برد و قطعا این هدف آرتور میلر نبوده است. به کارگردان اثر پیشنهاد میکنم بار دیگر به دقت بیشتری نمایشنامه میلر را بخواند و نقدهای این نمایشنامه به خصوص مقالات منتشره در Penn State University Press و گاردین را مطالعه کند.
درود به شما جناب علیزاده .
جا داره ازتون تشکر کنم که به تماشای ما نشستین و نظرات در مورد این کار رو خوندین و به بنده لطف داشتین . بنده در هر مقامی که باشم وظیفه ی خودم می دونم که به نظرات دیگران احترام بزارم و از وجودشون استفاده ی لازم رو داشته باشم چون هنر با مخاطبش زنده می مونه. و اگر کسی بعد ازبه قدرت رسیدن فراموش می کنه مخاطبی که باعث بزرگ شدنش بوده کاملا اشتباست و بعد از مدتی خود اون هنرمند هم فراموش میشه.
در مورد نقدی که به کار داشتین باید بگم کاملا با نقد شما موافقم حتی توی ذهنم بود که بعداز اجرا ازمخاطبی که نمایش رو دیده خواهش کنم تا خود متن میلر رو مطالعه کنن ولی به دلایلی نمی تونم که این کار رو انجام بدم. ودلیل این جریان بسته شدن دست من در مورد اجرا کردن اصل کلام بود . امیدوارم روزی بشه که ما بتونیم بدون ..... اجرا رو ببریم تا خدایی نکرده به جای دیگه نرسیم که نشه موضوع اصلی رو نگفت. و متاسفانه بر خلاف میل ... دیدن ادامه ›› مجبور به حذف خیلی از جریان داستان در چند روز شدم. تا فقط زحمت گروه از بین نره . گروهی که حدودا یک سال تمرین در شرایط سخت و خطرناک داشت. و من باید نسبت به اجرای کار درقبال اونها پاسخگو می بودم..پس تصمیم گرفتم کار حتما اجرا بره تا خستگی یک ساله بر دوش بازیگرانم نمونه و اونها رو از لذت اجرا دریغ نکنم. و البته لا به لای طنز خانوادگی و شاید هم غیر خانوادگی سعی ام بر این بوده که مطلب رو برسونم . در کل سپاس از اینهمه دقت نظر شما و درک بالای شما. امیدوارم تمام تماشاگران ما به این سطح و شعور برسن که بعد از دیدن کار فکر کنند و همچون شما به دنبال پیام متن باشند. افتخاری بود حضور شما ???
۱۰ آذر ۱۴۰۰
عزیز دل ، چه نشستی و نوشتی ،ظاهرا وقتی اثر را میخواندی و تئاتر را میدیدی در ذهن بجای بله دیدم و بله خواندم ، بدنبال گلاب آوردن بودی سر سفرۀ ......
چه زیبا و تاسف انگیز گفته سعدی : شب بود و سرد در بیابانی رهایم کردند ، سگها را نیز برویم رمانیدند ، دست بر زمین بردم که سنگ بردارم ، دیدم سنگ را نیز بر زمین بسته اند .
اگر هر زمان توانستی با مربای بالنگ کباب کوبیده درست کنی ، شاید متوجه بشی مشکل در کجا بوده .
کارگردان ، اصل اثر میلر و اسامی و دیالوگ ها راهم نمیتواند پیاده و ارایه کند ، بعد ناآگاهانه متهم به نفهمیدن اثر میکنیدش و پز خواندن مقاله در گاردین را میدهید ؟ کمی انصاف هم بد نیست
۱۰ آذر ۱۴۰۰
امان از آرتور میلر امان زیادی داخل موضوع میشه دست همه را میبنده نمیدونم چرا خودش برعکس افکارش عمل کرد
۱۰ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید