در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
پیرو اعلام عزای عمومی، اجرای نمایشها از یکشنبه ۸ تا پایان پنجشنبه ۱۲ مهر لغو شد. لطفا منتظر اطلاع‌رسانی از سوی پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشید.
تیوال کوگیتوی مست | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:43:34
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نظرم کار متن و اشعار خوبی داشت و حرکات فرم با متن و آشفتگی های ذهن شخصیت زن داستان در یک راستا بود برعکس کارهای دیگری که دیده بودم حرکت های فرم از نمایش بیرون نمیزد. طراحی صحنه و دکور کارکرد خوبی داشت و تحسین برانگیز بود. بازیها رو خیلی نپسندیدم جای کار بیشتری داشت بخصوص رو بازی خانم ستوده باید بیشتر کار میشد شخصیتی با آشفتگیهای ذهنی که تو بازیش اون کلافگی و پریشانی کمتر دیده میشد و حس رو به مخاطب القا نمیکرد. در متن نمایش دیالوگهای درخشانی وجود داشت و اشعار زیبایی که لذت بخش و تامل برانگیز بودند. کمی مکث های بی مورد کار را از ریتم میانداخت. خلاصه بخوام بگم اگر کمی بازیها پخته تر بشه کنار متن و حرکات فرم و موسیقی زیبای کار نمایش قابل قبولی را خواهید دید.
زل میزنم به زنی که جهانش جهنم است
سینمای فرهادی به شدت اخلاقیه و فرهادی دغدغه اخلاق فردی و اجتماعی داره و بخشی از نظام و جامعه که به همان شدت مدعی اخلاق و تدین هستند مخالف سینمای اخلاقی فرهادی هستند، این تناقض قسمتیش برمیگردد به تناقض بین اخلاق مدرن و سنتی و قسمت دیگه به گرایشهای سیاسی و شاید دست گذاشتن فرهادی روی مسایلی که اون بخش دوست نداره دیده بشه. فرهادی بعد از جدایی نادر از سیمین کمی دچار شعار زدگی تو کارهاش شده که از فیلم بیرون میزنه و کارکردش در راستای قصه یا رخداد اثرش نیست و علتش شاید این است که فرهادی حرفهایی را که باید در مصاحبه ها و خارج از فیلم بزند درون فیلم میزند. در ادبیات نمایشی ما دو ویژگی هست که کمتر دیده میشود یا اصلا دیده نمیشود اولین رخداد محور بودن اثر است که در آثار ما کمتر دیده میشود و ادبیات ما عمدتا توصیف گر است با اندکی اتفاق که داستان را پیش میبرد تفاوت است بین اتفاق و رخداد که بحثش اینجا نمیگنجد. فرهادی تا حدودی رخداد محور است و رخداد اثر رو زیباتر میکند و تعلیق ایجاد میکند دومین ویژگی در سطح نبودگی است شخصیتها و رفتارها و مسایل بین آنها را در عمق دیدن و نه رویه ترین لایه آنها را دیدن و نقب زدن به لایه های زیرین انسان و جامعه و مسایل آنها. فرهادی سعی در عمیق دیدن دارد و بخاطر همین است که مخاطب نزدیکی بیشتری با آثار فرهادی دارد و به همین سبب است که فیلمهای فرهادی قابل اعتنا تر است و میشه حرف زد در موردش. اما در مورد فروشنده به نظر من فروشنده رو باید دوبار دید تا از فیلم لذت بیشتری برد و متوجه شد بازی لایه مند شهاب حسینی چرا جایزه گرفته. تعلیق عنصر اصلی کارهای قبل فرهادی است و این کار رو با ترفند حذف یک سکانس ایجاد میکند به عبارتی با نشون ندادن یک اتفاق از رخداد فیلم تعلیق رو ایجاد میکنه اما در فروشنده اینکار رو نکرده و بخاطر همین میگم دوبار باید فیلم رو دید چون براساس پیشداشت قبلی نسبت به فیلم وارد سینما میشی اما جوری دیگر فیلم ساخت رو از فرهادی میبینی. یک سکانس از فروشنده هم حذف شد و مخاطب صحنه ورود و تعرض رو نمیبینه اما حذف این سکانس برای ایجاد تعلیق نیست شاید بخاطر معذوریتهای فیلمسازی در ایران باشه یا شاید چیز دیگری چون فکر میکنم با حذف این سکانس فقط ابهام ایجاد میکند و این تا حدودی هم خوب نیست. فیلم ریتم کندی داره و این کندی شاید خود خواسته باشه و میتونه بخاطر نشون دادن درگیرهای ذهنی شهاب حسینی در مواجهه با این اتفاق و نوع برخورد با اون باشه. به نظر من اوج فیلم سکانس پایانی فیلمه جایی که با اون اتفاق فرو ریختن و شکستن یک انسان و شاید یک جامعه رو میشه در چشمای اون مرد دید. مرد در درونش میمیره قبل از...
فیلمهای فرهادی شاید شاهکار نباشد اما قابل دیدن ترین فیلمهای حال حاضر سینمای ایران است
تحلیل خوبی بود. ممنون
۲۱ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نوید محمد زاده نقش محسن رو بازی نکرد. نوید نوید نبود محسن بود نوید بچه پاسگاه نعمت آباد یه معتاد اصیل و واقعی و با پرنسیب بود
چرا طبقه دوم خونه ای که چند وقتی خالی از سکنه بوده. این چند نفر قبلش کجا بودن از کجا اومدن و چرا اینجا دور هم جمع شدن و چراهای دیگه...که از نظر من ضعف در شخصیت پردازی است. من با پیشداشت دوست کافکا و برای آقای شهبازیان اومده بودم و متاسفانه یک نمایش معمولی و یک کلیشه ی به زور هزارتو شده رو دیدم. بازیگرها خوب بودن اما بازیها خوب نبود و بازیگرها خیلی وقتها معطل بودن تو صحنه ، قطع و وصل شدن برق جدا از این که کارکردی نداشت فکر میکنم فقط برای این بود که بازیگراول مرد تو صحنه زیاد معطل نباشه و گاهی دنبال شمع بگرده و اکت داشته باشه حضور کارگردان در صحنه ملموس بود اون هم زمانی که دوتا از کاراکترها باید تنها میشدن و این زمان بود که کارگردان نامرئی میشد و وارد صحنه میشد و به زور بازیگرها رو هدایت میکرد بیرون. نکته مثبت نمایش طراحی صحنه بود گرچه گاهی بازیگرها ماسکه میشدن اما به نظرم خوب بود و میتونست کمی بالاتر از سطح قرار بگیره که حس طبقه بالا بودن رو القا کنه. نکته مبهم دیگه برای من مشرف به حیاط بودن صحنه بود یا به خیابان یا کوچه؟ یا هردو از دیالوگهای ابتدایی به نظر میومد که مشرف به خیابونه اما بعد متوجه حیاط میشیم. نکته دیگه اینکه چرا بازیگرهایی که از صحنه خارج مبشدن چرا زیر پارچه سفید میرفتند چه نسبتی با قصه و کلیت نمایش داشت ؟ چه کارکردی داشت؟ در نهایت اینکه من سکانس بلندی از یک فیلم دیدم تا نمایش. آقای شهبازیان دوست کافکا رو خیلی دوست داشتم البته خود کافکا رو هم دوست دارم و بازی زیبای شما رو. اگه جسارت بنده رو میبخشند عزیزان. نظرم بود در حد بضاعت و کم سوادی خودم
سوگل خلیق و سجاد افشاریان این را خواندند
امیر همتی و آرش این را دوست دارند
متشکرم که وار رو تماشا کردید و نظرتون رو گذاشتید. فقط آقای شهبازیان؟!
۱۳ دی ۱۳۹۴
جالبه من چرا آقای افشاریان رو شهبازیان میگم؟ باید هی تکرار کنم یادم نره آقای افشاریان افشاریان افشاریان ......
۱۳ دی ۱۳۹۴
خواهش میکنم جسارت چرا؟!
ممنونم که نظرتون رو گذاشتید. مرسی که کار رو تماشا کردید.
۱۳ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید