در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محیار | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:00:27
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کار بسیار لذت بخش بود.
وقتی تاتر تموم شد هنوز ذهن درگیر ماجراس و تازه این شروع قصه اس....
این یعنی تاتر قوی و خوب.
بازی ها قوی و تاثیر گذار.
حمیدرضا مرادی و آقای سوبژه (محمد لهاک) این را خواندند
Darya_، م ف، reyhan montazeri و M این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
محیار (mahya12)
درباره نمایش برزخ i
عالی بود عالی
آقای سوبژه (محمد لهاک) این را خواند
رجینا بیاتی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
محیار (mahya12)
درباره نمایش برزخ i
سالهای پیش شاید چند دهه، "شکست ناپذیر " سامرست موام را که خواندم افسوس خوردم چرا داستان در بازه ی زمانی کوتاهی رخ می دهد و زایمان طفل نامشروع مقارن با بازگشت پدر طفل می شود ، چرا نویسنده ی بزرگی چون موام به این نیاندیشیده که هرچه پدر طفل دیرتر به قصد دیدارفرزندش بازگردد ،بیشتر می توان در اعماق ضمیر آدمهای داستان غور کرد و حسابی عمق و ارتفاع گرفت و در دالانهای مخفی هزارتوی ناخودآگاهشان پرسه زد ، اگر هانس آلمانی هفت سال دیرتر به دیدار آنت فرانسوی بیاید ، هم دیگر آن چهره ی متجاوزش رنگ باخته و‌پدر تر شده و مای مخاطب بین اینکه اورا همچنان متجاوز بدانیم و محکوم کنیم یا مردی که سرش به سنگ خورده و عشق پدری اورا به سمت مادر طفل نامشروعش کشانده بدانیم و ترحم کنیم ، در چالش ذهنی خواهیم افتاد و همین نوک قلابی است که جهان داستان را به ذهن ما برای مدتها الصاق کندو به عنوان ضلع سوم در کنار اثر و خالق اثر ، فعال ما یشا باشیم و هم کشمکش و دیستونیزم درونی و وجدانی آدم ها مجال بهتری برای اینتراکشن و تعامل و تقابل رفتاری بین آدم های اثر را رقم می زند ...
و حالا پس از سالها آن حسرت دیگررنگ باخته چرا که بر روی صحنه ی نمایش برزخ را می بینم که همان چیزی است که دوست داشتم شکست ناپذیر موام آن گونه باشد ‌و به پیش رود
هانس دیگر ی آمده ، بدون نام بدون ملیت خاص که درست قضیه هم همین است ، اسم آنقدر مهم نیست که رسم ... متجاوزی که نقطه ی عزیمت اش به سمت پدر بودن و علت صیرورت و دگردیسی اش نه فیزیولوژی مردانه که بن بست های ذهنی و تنهایی از نوع فلسفی و نه روانی اش می تواند باشد
پدر - متجاوزی که ایمان اشراقی قابل باورش ساخته آنهم در شمایل بازیگری که روی صحنه عامدا از فوران احساسات و عواطف اش امساک به خرج می دهد.
و در اتمسفری که به لطف هوشمندی باز ی های دو بازیگر دیگر و کارگردانی ، حرفه ای جلوه می کند می توان طراوت یک اثر رها و سرخوشانه را نیز ‌به تماشا نشست