.
نشستم رو پله نگا(ه) میکنم
که تو خاطرم باشه را(ه) رفتنت
شاید خم شی و بوی بارون بیاد
از اون باغ بالای پیراهنت
.
نشستم که تو آب و جارو کنی
همه جای این خونه ی آبیو
یه کاری کنی تا که باور کنم
روزای خوش و گرم و آفتابیو
.
چه حال خوشی داره را(ه) رفتنت
چقدر خوشگله رقص پیراهنت
بگو
... دیدن ادامه ››
پس چرا این همه سرخوش ن
گل و بته های روی دامنت
.
نشستم رو پله نگا میکنم
زمین قد را رفتنت روشنه
نود درصد حجم دنیام تویی
یه چندرصد درصد آخرش خواستنه
نشستم که با هر قدم زیر پات
گلای روی فرش و خندون کنی
برقصی و با عطر گرم تنت
جهان منو غرق بارون کنی
چه حال خوشی داره را(ه) رفتنت
چقدر خوشگله رقص پیراهنت
بگو پس چرا این همه سرخوش ن
گل و بته های روی دامنت
.
#مهدی_صدیقی