در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال روژان صالحی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:11:02
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
وقتی به کارکردِ متن ، میزانسن ، جهان اجرا و ارتباطش با جهان مخاطب در این نمایش فکر میکنم میخواهم این جمله را تکرار کنم : پارودی یا کمدی میتواند ( باید ؟! ) دارای معیارها و شاخصه های اجتماعی ملموس باشد اما در عین حال نوعی از سرخوشی و خوش باشی را در خودش داشته باشد تا به مخاطب حرف اصلی اش را منتقل کند. دن کیشوت و ملانصرالدین و ... میتواند ترفندی برای نمایش امروز خودِ ما باشد . همین که نور نمیرود و دائم و همیشه بالای سر ما هست و ما انگار در وسطِ صحنه و یکی از آدمهای آنجاییم این نمیخواهد چیزی به ما بگوید ؟! همین که صحنه آنقدر بزرگ و خالی نگه داشته شده و این فضای خالی ، دائم با آن صدای نوتینگ ابسولوتلی نوتینگ اول نمایش همراه شده چیری نمیخواهد بگوید ؟! راستی ؛ ما چه دیده ایم ، ما چه شنیده ایم ... نکند بزودی دماغ ما هم دراز شود؟
این اجرا تظاهرات غیر متعارفی دارد ؛ شخصیتها ، روابط ، قصه های یک خطی کنار هم نشسته ، شخصیتهای تیپیکال و شناخته شده ولی دِفُرم شده ، فضا و زیستگاه آدمهای نمایش و ...
بله . وجود این مناسبات و مختصات در این تئاتر میتواند برای سلیقه همه مناسب نباشد و خیلی ها از آن خوششان نیاید و حتی همان چند نوبتی که طی این یکساعت میخندند توقعشان را از یک کمدی ( پارودی ) برطرف نسازد . وجود همین اصل که اندازه و متر و معیار و قرار دادهای هر نمایش ، بر طبق قواعد برساخته خودش بنا میشود ، میتواند بودن و دیدن نمایش هایی از این دست را توضیح دهد ؛ مثل حضور آن مردی که دامن به پا دارد و کفش غواصی ( فین ) پوشیده و عزادار فوتِ یکی از لاک پشت های نینجا هست و آدم های دیگر نمایش او را با همین شمایل و کارکرد میپذیرند و ما شاهد معاشرت آنها با یکدیگر هستیم . همین قدر عجیب و همین قدر طبیعی . اینکه در اینجا دنبال چه چیزی باید باشیم و چه انتظاری از آن باید داشته باشیم به صحنه های همین نمایش باز میگردد ، به آن موتور سیکلت برقی که دن کیشوت با آن این ور و آن ور میرود و ما این قرار داد را می پذیریم که دن کیشوت اینجا و نه در رمان سروانتس سوار موتور سیکلت میشود و مثالهای زیادی از این دست که در اجرا به وفور دیده میشود. این نمایش را باید با قراردادهای خودش دید نه با استانداردهای نمایش های دیگر .
بسیار ممنون از توضیحات تون.برای من که میخوام نمایش و ببینمک خیلی مفید بود.بهم ذهنیت داد.
۰۲ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید