مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی میرسد اجرای همه نمایشها و برنامههای هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیلها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
فیلم به یاد موندنیای بود. بعضی وقتها همین که شما با گذشت چندین ماه همچنان صحنههایی از یک فیلم رو به یاد بیارید کفایت میکنه. دیدنش به شیفتگان نیکی کریمی توصیه میشه.
به قول دوستی که با هم برای تماشای فیلم رفتیم ماجرای ساخته شدن این فیلم بدین صورت هست که یک عده بازیگر با همدیگه رفتن شمال و گفتن حالا که اینجاییم بذار یه فیلم هم بسازیم خرج سفرمون در بیاد!
و البته به نظرم این کار ایرادی هم نداره و همه چیز به تیم مربوطه بستگی داره. من معتقد نیستم که همهی فیلمها باید عمیق، روشنفکرانه یا پرمحتوا باشن. خیلی وقتها هدف آدم از فیلم دیدن تعطیل کردن ذهنش از کلیشههای هرروزه است. وجود عطاران و داد و هوارهای الکیش به تنهایی این مهم رو عملی میکرد. البته بقیهی تیم به اون قدرت ظاهر نشدن. به شخصه از نقش اون پسر «موقرمز گه» خیلی خوشم اومد. اولِ فیلم کفِ خیابون بود و با بچههای کوچیک خانواده زد و خورد میکرد، اما در ادامهی فیلم خودش رو با مهارت وارد خانوادهها کرد و شب پیش اونها میخوابید و مدام هم رنگ عوض میکرد. خب باید قبول کنیم که شخصیتپردازی باحال و نمکینی داشت دیگه! توی پرانتز بگم که من با دیدن نارنجیپوش هم خیلی صفا کردم.