نمایش خرمگس . . .
1. خوشحالم که اولین کسی که در مورد این کار در تیوال نظر میده من هستم! متاسفانه اجرای امشب یک عذاب تمام و کمال برای من به حساب میاد! این عذاب نه ربطی به سالن قشقایی داشت نه ربطی به بازی بازیگران و نه به متن نمایش! متاسفم که نظرم رو با این موضوع و این بند آغاز می کنم اما از همون ابتدای نمایش با خنده های عجیب و غریبی روبرو شدم که یک لحظه به شعور خودم شک کردم! واقعا اون چیزی که من می بینم یک نمایش کمدیه؟! خنده ها به گونه ای بود که خانم مقصود لو هم که یک بازیگر کاملا با تجربه محسوب میشه در لحظات اول نمایش دچار پرش ذهن شد و در بازی ایشون اخلال ایجاد شد. واقعا گاهی به این فکر می کنم که شعار تئاتر مردمی شعار درستیه یا نه! از تمام آقایون و خانوم هایی که با شادی و نشاط کامل می خندیدند و من وصله ی ناجور جمع شون بود صمیمانه پوزش میخوام و از بچه های تیوال عاجزانه درخواست می کنم یک قرار تماشای دسته جمعی برای این کار در نظر بگیرند چون اون چیزی که من روی پرده دیدم یک نمایش عالی، با یک داستان منسجم و بازی هایی واقعا قوی بود. کاری که واقعا ارزش چند بار دیدن رو داره
2. بازی های فوق العاده خوب و چشم نواز به ویژه آقای آقاپور و جناب ملکی، همین طور پرستو گلستانی عزیز که در توانایی و قدرت بازی ایشون تردیدی وجود نداره. چقدر خوب خواهد بود که بازیگران جوان تر و تازه کار این نمایش رو ببینند و به مکث ها، نحوه ی ادای دیالوگ ها، حرکات بدن و سایر المان ها دقت کنند. از این جهت این اجرا رو مثال می زنم که این بازیگران به رغم با تجربه بودن و حرفه ای بودن، هنوز تبدیل به اسطوره های دست نیافتنی بازیگری نشده اند و یادگیری
... دیدن ادامه ››
از آن ها شاید ساده تر از یادگیری بازیگری از استاد نصیریان باشه. آیا من در مورد بازی ها اغراق می کنم؟ جو زده شده ام؟ آیا از گروه نمایشی پولی گرفته ام؟! شاید! ولی امیدوارم همه ی علاقه مندان این کار رو ببینند اون زمان مشخص خواهد شد که تا چه حد حرف های من درسته.
3. اما داستان، نمی دونم نوشته جناب عابدی یک متن اوریجینال محسوب میشه یا با الهام از متنی دیگه نوشته شده اما می دونم خط روایی کار خیلی خوب یک فضای فانتزی رو به تصویر کشیده. داستانی که در چند لایه جهانی رو به تصویر می کشه که در اون، روابط انسانی به حد یک سلسله مراتب اداری تنزل پیدا کرده، فضایی که به سرعت میشه اون رو درک کرد و باهاش همذات پنداری کرد. ایده آل ها، خواسته ها و افکار همگی معیار تازه ای پیدا می کنند و هر کدام از شخصیت ها در مدت زمان یک ساعت و نیمه شخصیتی از خودشون می سازند که سردستی و باسمه ای نیست. پرداخت شده و برای خودش ماهیت مستقلی داره. اگه این متن اوریجینال باشه صمیمانه به جناب عابدی تبریک میگم به خاطر قریحه ی نویسندگی شون. تنها مساله ای که در مورد این نمایش و کارگردانی و نویسندگیش تا حدودی با انتقاد من روبرو میشه در مورد بخش های پایانی کاره. چند قاب زیبا به صورت متوالی همراه با موسیقی خوب وجود داره که همگی می تونست قاب پایانی کار باشه. این اوج چند باره برای یک اثر نمایشی در انتها شاید ارزش قاب بندی آخر رو پایین بیاره.
دست آخر این که در سالی که گذشت تئاتر ها و اجرا های زیبا و خوب کم ندیدم و این کار هم یکی از همین اجرا های خوب و درخشان امسال به شمار میره. در مقام مقایسه می تونم لذت تماشای این کار رو بین اجرا های امسال با لذت تماشای مرگ تصادفی یک آنارشیست، مرد بالشتی و من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم مقایسه کنم. سپاس فراوان از همه ی هنرمندان عزیزی که لذت تماشای این کار رو به من هدیه دادند.
امیدوارم دفعه ی بعدی که به دیدن این کار میرم تا این حد عذاب نکشم! هیچ وقت نسبت به صدا های اطرافم تا این اندازه حساس نشده بودم چون راحتی خودم خیلی برام اولویت نداره اما وقتی حس کنی وقایع سالن روی اجرا اثر میگذاره طبعا متاثر میشی. به امید گسترش فرهنگ تئاتر در کشور