گفتی خداحافظ
و من اکنون سالهاست که صدایت را بر تن کرده ام...
دکمه اش را تا زیر گلویم بسته ام ، سفت و بازنشدنی
یقه اش را اما کاش بلندتر میگرفتی ،
تا روی گوشهایم،
تا دیگر نشنوم،
دیگر طاقت پیراهن روی پیراهن ندارم
قد خداحافظی ات اما خیلی بلند است
روزی چند بار به زمین میزنتم
تا یادم نرود
پیراهن مشکی ام چقدر مشکی است...