در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مارال بنی هاشمی درباره فیلم مهمان داریم: جنگ ، مادر دارهایی که برای سربلند کردن بشر روییده اند ؛ مادر گورهای گر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:16:01
جنگ ، مادر دارهایی که برای سربلند کردن بشر روییده اند ؛ مادر گورهای گرسنه ای که انسانها را می بلعند ...
جنگ ، نامادریِ آنان که می مانند ، آنان که دل ماندنشان نیست و پای رفتنشان لنگ میزند ...
فیلمی زیبا که گویی نسیم ملایمی هماره در آن می وزد . بازی ها بسیار خوب . البته کاستی هایی در پختگی فیلمنامه و بعضا کارگردانی وجود دارد . ولی ...
فیلم با چند صحنه ی تاثیرگذار بر ذهن مخاطب مینشیند و برای خودش یک جای درست و حسابی باز میکند . کلیشه ها هم حتی به نوعی قابل قبول ساخته و پرداخته میشوند . مثل صحنه ای که ابراهیم به ترقیب رضا برای مُردن میپردازد . همه جا دیدیم کسی را که قصد خودکشی دارد و به مرگ اصرار می ورزد ، با ترقیب به آن و چهار جمله ی اخلاقی البته ، منصرف میکنند " میخوای بمیری ، خوب بیا این قرص ، این تفنگ ، این تیغ ، بیا بگیر دیگه ، زودتر تمومش کن ولی چنین و چنان ..." ولی در اینجا قدرت فیلمنامه و تسلط بازیگر چنان این صحنه را میسازد که خم به ابروی کلیشه بین ِ تماشاگر نمی افتد :)
پرستویی ، پیرمردی که تمام تیرهای خلاص دنیا از وسط پیشانی اش رد میشود و شعیبی ، جوانی که در پیکار با تن خویش ، مرگ را به گروگان گرفته و شاکی از آنکه در پی ِ بی پی ترین وعده ها فروریخته در هر نفس زمزمه میکند : این جدالی ست نابرابر! روزگارت را به صدقه دور سر کسی میگردانی و به صندوق میاندازی . هم اویی که سکه ای را بر جنازه ات به کفاره حتی دریغ میکند...
سپاس