یادداشت مهشید نوروزوی درباره همه دزدها که دزرد نیستند در ضمیمه روزنامه ایران (ایران جوان)
رفت و برگشتی بین تئاتر تخت حوضی و کمدیا دلارته
امین میری که ما بیشتر او را از کار قبلی اش مستند تئاتر «احساس آبی مرگ» می شناسیم این بار دست روی یک متن کاملا متفاوت و سبک کمدیا دلارته (کمدی ایتالیایی) گذاشته است! میری این متن را که یکی از متن های خوب و پرطرفدار داریوفو است، کمی ایرانیزه کرده و در طراحی صحنه و لباسش نیز دستی برده است. داستان نمایش درباره رابطه شش کاراکتر است که طی داستان ارتباطشان با هم مشخص می شود. تم (درون مایه) داستان نمایش، خیانت است.
نمایش با یک صحنه تقریبا خالی از دکور (بجز یک فرش قرمز ایرانی که به شدت جلب توجه می کند)، همراه با موسیقی و در تاریکی شروع می شود، صدای راوی را می شنویم که سعی در شرح ماجرا دارد و با حضور بیب من (مرد سانسورچی نمایش) نور صحنه نیز جریان می گیرد. در قسمت ابتدایی کار با اینکه ریتم تندی دارد ولی تمپو به شدت پایین است و مخاطب تا حدی خسته می شود و منتظر شروع جدی ماجراست. شخصیت ها یکی یکی وارد صحنه شده و با قرار گرفتن در نور اسپات و فیکس شدن
... دیدن ادامه ››
زیر آن توسط راوی معرفی می شوند و این جاست که تماشاگر متوجه می شود با یک کمدی موقعیت روبه روست. حضور کاراکترها با لباس های غربی روی صحنه ای که با فرش قرمز ایرانی دکور شده، خود یک موقعیت متناقض دارد که داستان را آغاز می کند. به محض ورود کاراکترها و شروع داستان، راوی دیگر خاموش شده و در قسمت هایی از نمایش که سعی در عبور از خط محدودیت ها دارد، بیب من با صدای عجیبی که شبیه یک نوار گیرکرده است جلوی داستان و کاراکترها را می گیرد و خط داستانی را تغییر می دهد. می توان گفت یکی از جذاب ترین قسمت های نمایش حضور و نقش بیب من است. او با اینکه میزانسن ثابت و تقریبا بی حرکت دارد اما با میمیک فوق العاده و صدای جالبی که برای موقعیت ها ایجاد می کند سعی در گرفتن خنده از مخاطب دارد. میزانسن های نمایش در ابتدا خیلی ساده به نظر می رسد اما در ادامه، اتفاق های جدید و جالبی بر غیر عادی بودن میزانسن ها تاکید می کند و ما کم کم شاهد برداشته شدن مرز آنها هستیم. در قسمتی از نمایش حتی مرز بین تماشاگر و صحنه نیز شکسته می شود و بازیگران از صحنه پایین می آیند تا با تماشاگران ارتباط بگیرند. بازی ها خوب، گرم و هماهنگ است اما گاهی هم صدای هنرپیشگان نامفهوم و به سختی شنیده می شود.
موسیقی کار کاملا با فضای کمیک در حال روایت مطابقت دارد. یکی از نقاط ضعف کار وجود قسمت های اسلوموشن است که حس مصنوعی بودن را به مخاطب می دهد. میری تمام تلاشش را برای نگه داشتن مرز لودگی و کمدی انجام داده ولی در جاهایی ماجرا به هجو کشیده می شود و ما از یک کمدی موقعیت به یک هجو عامیانه می رسیم. اما این قسمت ها آنقدر کوتاه هستند که برخی شاید قادر به تشخیص شان نباشند مگر موشکافانه برخورد کنند. نمایش خیلی خوب و روان روایت می شود و در آن برو برگردهایی بین کمدی ایتالیا و نمایش تخت حوضی ایرانی وجود دارد که دلنشین است. نقطه عطف ماجرا آخر کار است. پایان بندی این کار هم مانند کارهای داریوفو، همراه با موسیقی و همراهی بازیگران است.