با چند روز تاخیر تصمیم گرفتم نظرم بنویسم.. مارتین مک دونا جزو نویسنده هایی که فک میکنم متنهاش خیلی ترجیح نمیدم شاید از این جهت که خیلی به تلفیق لودگی یا شوخی با جنایت و خشونت علاقه ای ندارم.. فک میکنم این شوخی ها از کیفیت خشونت متن کم میکنه .. البته کاملن نظر شخصیه. نمایش در کل نمایش خوبی بود و بازی های خوب و شاید همین باعث شد کم کم نمایش دوست داشته باشم و باهاش تا انتها بیام. اون شوخی ابتدای نمایش دوست نداشتم البته که اغلب تماشاچیان به نظر میرسید در حال ریسه رفتن هستند.. باز هم در حین نمایش دیدم کم نیستن دوستانی که به ترک دیوار هم میخندند یا من مشکل دارم و سخت به دیالوگ ها میخندم!! برام جالب بود چند وقت پیش فیلم در بروژ مک دونا رو دیدم و بعد از دیدن این نمایش به یه سری چیز میرسیدم که متشابه بودن مثل اصول ... در فیلم هم میبینیم که تا انتها همه چیز بر اساس اصول انجام میشه مثل اینکه افراد بیگناه کشته نشوند و هر دو طرف در برابری با هم بجنگند و در فیلم میبینیم که چون دو نفر قاتل دو فرد بیگناه رو کشتن و این خلاف اصوله باید بمیرن ... این پابندی به اصول در این نمایش هم می تونیم ببینیم.. نوشته مک دونا منو سر دو راهی میزاره که از خشونت بسیار متن لذت ببرم یا از شوخی های متن..!! :دی