نگاهی به نمایش مائوزر
(به قلم انوشیروان مسعودی- چاپ شده در روزنامه قانون امروز یکشنبه 10 اسفند 93)
"اما؛ سحرگاه یک روز در شهر ویتبسک"
هاینر مولر، نمایشنامه نویس عصیانگرومطرح ترین چهره نمایشی آلمان پس از برتولت برشت دقیقا با این«اما»معنای خود رامی یابد.نمایشنامههای او جایگاه یک «اما»را در افشاولودادن وضع نمادین موجود دارند.از نمایشنامه«نبرد»،تا«هملت ماشین»او دقیقا دربزنگاهی که همه به تاییدیاواکاوی یک وضعیت میپرداختنددربرابر یک وضعیت ایستادو باواژگون کردن وضعیت نمادین آن رابحرانی کرد.مولردربرابر آنچه بدیهی فرض میشود میایستد و میکوشد تا با شک کردن، واژگون کردن و آنگاه دوباره نگریستن به آن پدیده پسِ پشت و رانههای حقیقی را دریافته و نمایش بدهد.این موضوع نه صرفا در مضامین انتخاب شده توسط او که در فرمهای نمایشی او نیز به چشم میخورد و در واقع یکدستی و هماهنگی میان ِ ساختارشکنی اوست که او را به یکی از مهمترین نمایشنامهنویسان معاصر بدل میکند.
مولر را بیشتر
... دیدن ادامه ››
به عنوان نمایشنامه نویسی آنارشیست میشناسند،پرخاش او نسبت به ارزشهای رسمی جامعه اش در تمامی این دوران ثابت است.او در نمایشنامه نبرد با ساخت یک گروتسک هولناک و مشمئز کننده به کلی مسئله ملی گرایی آلمانی را زیر سوال میبرد و این روند در آثار او رشد میکند تا به آنارشیسم کامل کلامی و بیانی در آثار متأخرش میرسد.
اوبه خصوص مسائلی نظیر قدرت،خشونت ومسئله انسان درموقعیتهای تحمیل شده را به روی صحنه میآورد و نسبت به وضعیت سیاسی معاصر خود بدون کوچکترین پنهانکاری مواضع خود را اعلام میکند.تفکر انتقادی مولر نسبت به سیاست غالب کمونیسم دولتی،سرمایهداری وفاشیسم در دوران مختلف حضوری قاطع در آثارش دارند.آن چه مولر را نگران میسازد انسان در زیرسیطره کلان نظریههای سیستماتیک است.انسان معاصری که به زعم مولربا ناآگاهی برآمده از وضعیت اقتصادی/فرهنگی اش خود برسازنده سیاستهای کلانی است که او را از جایگاه انسان خارج کرده و درجایگاه گله/کد(Code) قرارمی دهد.
مولربامتشنج کردن صحنههای نمایش اش وساختن موقعیتهای بحرانی،تئاترومخاطبش را به تعبیر آنتونن آرتو طاعونی کرده واین جاست که چرک وخون درصحنه روان میشود.مولر نشان میدهد انسان معاصر چگونه در موقعیتهای مختلف و با قرار گرفتن در یک ساختار مشخص و واحد که در آن ارزشهای نمادینِ پذیرفته شده در قالب«وظایفی» از پیش تعیین شده فرد را از جایگاه انسان خارج کرده و تبدیل به یک ماشین کشتار میکنند. این موضوع بیش از هر نمایشی در نمایشنامه«مائوزر»به چشم میخورد.
مولر با بحرانی کردن ِ موقعیت نمایشی درسه ساحت کلام، صحنه و فرامتن (از طریق ارجاعات) وضعیت سیاسی ساکن نمایش را بر هم میزند.او با بازنمایی خشونت لجام گسیخته و وضعیتهای مشمئزکننده توسط کلامی غیرانتقالی ( به تعبیر شوجی ترایاما کلامی قطعه قطعه شده که مخاطب را با تصویری یکدست تنها میگذارد)که به مخاطب ارائه میشود و مخاطب کرخت شده از نمایشهای روانکاوانه با وضعیتی دشوار و ناراحت روبهرو میشود.مولر به مخاطبش درنمایشنامه مائوزر میگوید که چگونه یک وضعیت برآمده از انقلاب که طبق اصول قرار است «آزادی»را به همراه بیاورد به علت ساختارهای کلان از پیش موجود تبدیل به قتلگاه انسان میشود بیآنکه از «آزادی» خبری شود.
گاوتام داسگوپتا(GautamDasgupta)منتقد ساکن لس آنجلس درمقاله بدن/سیاست(Politic/Body) خود از چهار نمایشنامه نویس و کارگردان مهم دهه نود نام میبرد و تاکید میکند که رادیکال ترین تغییرات و کنشهای ساختاری/مضمونی در آثار این چهار نفر اتفاق افتاده است ، این افراد شامل رابرت ویلسن(Robert Wilson)، رضا عبده(Reza Abdoh)، چارلز ال می(Charles L.Mee) وهاینر مولر(Heiner Müller) میشوند.داسگوپتا به درستی میگوید که برای اجرای آثار مولر هیچ پیش زمینهای وجودندارد و این کارگردان اثر است که با خوانش وخلاقیت شخصیاش بایدازپس اجرای این متون چندوجهی برآید.اینجاست که میتوان دریافت چراآثار مولربه تعداد انگشتان یک دست در ایران اجرا شده اند.ناصر حسینی مهر،کارگردانی که سال هادرآلمان به کارتئاتر مشغول بوده،جزو معدود افرادی است که جسارت اجرای آثار مولرراداشته است وطی سالهای اخیر بااجرای سه نمایشنامه مهم مولرشامل هملت ماشین(1389)،هراکلس پنج(1392)ومائوزر(1393) تلاشی رابرای کشف،شناخت وتجربه آثار یکی از رادیکال ترین نمایشنامه نویسان غرب آغاز کرد.حسینی مهر با اجرای رادیکال ترین متن مولر، یعنی هملت ماشین ، توانست مخاطب ایرانی عادت کرده به نشانگان رئالیستی ازنمایش را باانبوهی از ایدههای بصری و نمایشیِ اکسپرسیونیستی روبهرو کند.
هرچندتعددتصاویروعدم پیوندهای مشخص بازیرمتنهای ادبی این اجرا را تاحدی بغرنج و پیچیده کرده بود.دراجرای هراکلس پنج،مابانمایشی یکدست روبهرو بودیم که میکوشید ازخلال یک دوگانگی اسطوره و وضعیت بحرانی سرمایه داری معاصر، وضعیت کنونی مارابه نمایش بگذارد،حسینی مهر در این اجرا بااستفاده ازتمهیداتی نظیرحضوربازیگردرمیان تماشاگران و همچنین استفاده ازلاشههای آویزان و بازنمایی قابل قبول خشونت اجرایی موفق داشت،هرچند انبوه ارجاعات اساطیری مولر به علت عدم همنشینی بااجرای معاصر حسینی مهر تاحدی باعث عدم فهم درست مخاطبان از ایدههای اجرایی میشد، اما این روند شناخت جهانهاینرمولر که خودنیازمنددرک دقیقی از ایدههای نیچه،شوپنهاور ومتفکرینی نظیروالتربنیامین است همزمان باتجربه کردن فرمهای نمایشی مختلف دراجرای سوم مولر یعنی نمایشنامه به شدت سیاسی مائوزر به یک هماهنگی و یکدستی کامل ازمنظریک اثرنمایشی رسیده است.
نمایش مائوزر به کارگردانی ناصر حسینیمهر که این روزهادرتالارچهارسوی تئاترشهربه اجرامی رود،یکی ازعالی ترین اشکال نمایشیِ انتقادیترین متن هاینر مولردرپیوندمشخص باوضعیت معاصرایران است.مهمترین ویژگی نمایش مائوزراین است که ازتئاتر بودن خود نمی هراسد،درواقع قراردادهای زبانی تئاتری در این نمایش به شکل کامل خود را نشان میدهد. نمایش از سیستم رمزگانی ویژه نمایشهای پسابرشتی سود میبردکه این موضوع باعث شده است تا حسینی مهر تمامی ایدههای کلامی مبتنی برخشونت لجام گسیخته متن مولر را همزمان درساحت نمادین و عینی پیش ببرد، به صورتی که کلام و تصویر صحنه گاهی درکنارهم وگاهی به شکلی متناقض به بازنمایی نمادین وعینی خشونت یک انقلاب ِاز دست رفته کمونیستی میپردازند. عنصر تکراروگسست اساس نمایش است،حسینی مهربا میزانسنی متناسب بامتن توانسته است آن را از دل متن بیرون بکشد.دور تکرار خشونت پیش روندهای که انسان در آن از ساحت انسانی خود خارج شده وتبدیل به ماشین کشتاری میشود برای حفظ انقلابی که قلب شده است.تکرار کشتار انسانها درنمایش با شیوههای بصری و همچنین نوع میزانسن استفاده شده که مبتنی بر دوگانگی زیرزمین/روی زمین وهمچنین جلو/عقب صحنه است باعث میشودتاوضعیت کشتارعینی درموقعیت انقلابی راکه همه چیزدرآن برمبنای وظیفه ونظمی ساختارمند است به شکلی بحرانی تصویر شود.
استفاده حسینی مهر ازکلام خشونتبارمولر همزمان باسوزانده شدن انسانها درتشت آهک،رفتار خشونت بار بامحکومان اعدامی،شکنجههای متعددو...مخاطب را با وضعیتی دشوار روبهرو میسازد که باید نسبت به این وضعیت غیرنمادین در تئاتر ( که عناصرش نمادین است) واکنش نشان دهد.حسینی مهر با استفاده ازشیوههای برشتی درنسبت بامخاطب میکوشد تامخاطب تربیت نشده ایرانی را به واکنش برانگیزد، افسوس که در وضعیتی پارادوکسیکال هنگامی که کاراکتراصلی نمایش به سوی جوخه مرگ میرودو به مخاطب به شکلی کاملا واضح میگوید:سکوت شمامرابه سوی دیوار مرگ میبرد،مخاطب ایرانی ساکتتر ازهمیشه به تماشای اثرمشغول است.
فردعصیانگر نمایش مائوزر وضعیت ثابت را به هم میریزدوزیرمتن هاورانههای اساسی قدرت رادریک موقعیت پیچیده به رخ میکشد با این همه ساختارموجودوسکوت باقی انسانها او را نیزبه سوی دیوار مرگ میبرد،هیچکس به دفاع از او بر نخواهدخاست.کارگردان با تغییر دوگانه همسرایان ،یک پنج گانه را میسازدکه با وضعیت معاصر ایران کنونی پیوندی دقیق تر دارد،یعنی ماشاهد رابطه فردعصیانگر با فردسرسپرده دارای قدرت هستیم که نوعی نبردآنتاگونیستی/پروتاگونیستی رامی سازداماهمزمان سه ضلع دیگردراین نمایش حضور دارند،همسرایان که بازوان قدرت هستند،دهقانان که نیروهایی نادان وتحت ظلم هستندوتماشاگران که حامیان خاموش این وضعیت هستند.هرچندهماهنگی عناصر دراین نمایش باعث شده تا همه عناصر نمایش در خود تئاتر خلاصه شوند،درواقع کارگردان اثر تمامی نشانه هارا به خود ِمقطع اتفاق نمایش یعنی ابتدای انقلاب اکتبر در روسیه محدود کرده است و از ارجاعات فرامتنی دوری کرده است که شاید یکی از ضعفهای این اجرا باشد،چرا که بخش عظیمی از معاصر کردن اجرا درذهن مخاطب و براساس استعارهها صورت میگیرد.درنگاهی فرامتنی اما،اجرای مائوزرحسینی مهر بیش از هرچیزحفرههای موجود در فضای تئاتر ایران را به رخ میکشد.فقدان وجود یک تئاتر هماهنگ، پیشرو اما انتقادی که پیوندهایی مشخص با وضعیت بحرانی معاصر داشته باشد،این تئاتر همزمان دارای قدرت بیانی تئاتری از منظر نشانه شناسی زبان تئاتری است اماازپیشرو بودن،موضع داشتن ودرگیر کردن مخاطب همراه با تجربههایی در فرم نمی هراسد.
شاید همین عدم فضا برای تجربههای بیشتر است که باعث شده در نمایش مائوزر نیز برخی از ایدهها به صورت ناقص و ناکامل در بیایند،برای مثال انتهای نمایش به جای اتمام با یک شوک اساسی(کشتار) به مخاطب که مبتنی بر ساختار خود نمایش بود،با صحنهای طولانی و تاحدی رویاگون به پایان میرسد.بااین وجودمائوزرهمچنان نشان میدهد،دقیقا در زمانه ای که تئاترهایی به شدت مبتذل با رنگ و بوی سیاسی روز، به ضرب و زور موسیقی پاپ یانمایشهایی که کپی دست چندم متون آمریکایی محافظه کار هستند،فضا را قبضه کرده اند و تئاتر را به سایه ای از تئاتر بدل کرده اند؛ میشود کاری انتقادی، اساسی وهماهنگ انجام داد.
مائوزر یک ویژگی دیگر هم دارد؛بازیگرانش همگی افرادی هستند که به مدت چندین ماه تمرین کرده و برای این اجرا آماده شده اند.خبری از آقازادههای معروف، بازیگران سینمایی و اخیرا فوتبالیستها در این اجرا نیست.این که یک نمایش نه با اتکا به موسیقی پاپ و بازیگر چهره و امکانات میلیونی بتواند صرفا با اتکا به تواناییهای یک متن انتقادی رادیکال و اجرایی دقیق و تمرین شده مخاطبان را به صحنه نمایش بکشاند نشان میدهد، مائوزر واجد اهمیتی فراتر از یک اجرای تئاتری است.
برگرفته از وبگاه روزنامه قانون:
http://ghanoononline.ir/News/44522/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D9%86%D9%85%D8%A7%D9%8A%D9%8A-%D8%AE%D8%B4%D9%88%D9%86%D8%AA-%D9%83%D9%85%D9%88%D9%86%D9%8A%D8%B3%D8%AA%D9%8A