قبول ! قصد کارگردان در بکارگیری داستان های صفحه حوادث روزنامه قسمت فرعی کار و نه هدف اصلی آن ولی آیا کشمکش عده ای هم صنف ، که هیچکدامشان هیچ تعلقی به هدف مشترک خود با هم صنفانشان ندارند ، دستاورد خاصی به همراه دارد؟ اگر آنها به واسطه کنار هم بودن با هم هستند ، پس متعلق به حکم کارگردان هستند ، نه اهداف مشترکشان و نه حتی احساسات در هم تنیده شان. نتیجه آن میشود که برای هم بازی نمیکنند ، برای کارگردان بازی میکنند . ضعف نمایش در همین جاست . میگوید اینها برای کارگردان بازی میکنند ، ولی در واقعیت به کارگردان واکنش نشان نمیدهند ، بلکه به یکدیگر واکنش نشان می دهند . چگونه است که کارگردان به خود کاراکتر نسبت میدهد و در کنار بازیگرها بازی میکند ، ولی تا وقتی که صدایش در نمی آید ، نه بیننده اورا میبیند ، نه بازیگر ها ، و نه حتی کارگردان اصلی کار . آیا این روح سرگردان در صحنه ، توانایی نفس کشیدن را دارد ؟
اکیدا توصیه نمی شود.