سه بعد از روان، سه دیدگاه جدا اما نه سه جلسه تراپی !
پیش از هرچیز از دیدگاه یک روانشناس و تراپیست باید بگویم ایرادات علمی قابل توجهی به نمایش سه جلسه تراپی وارد است و ای کاش هنرمندان و نویسندگان ما هنگام ساختن آثاری که به طور مستقیم به مقوله ی درمان می پردازند از روانشناسان جهت امور فنی و علمی قدری مشورت گیرند تا خدای ناکرده برداشت اشتباه از فرآیند درمان و یا اطلاعات نادرستی در مورد اختلالات و بیماری ها را به مخاطب القا نکنند.
اما تحلیل داستان و شخصیت ها :
سه جلسه تراپی اثریست که از ابعاد گوناگون قابل بررسی است.
--از یک منظر میتوان به زن داستان نگاه کرد که درنگاه اول شاید تداعی اختلال گسیختگی با نشانه های یادزدودگی را برای مخاطب داشته باشد اما سخنانش
... دیدن ادامه ››
در روند داستان می تواند نشان از یک فراموشی مصلحتی برای به روی خود نیاوردن تمام معضلاتی باشد که در طول زندگی با آن ها دست و پنجه نرم کرده ، مشکلاتی که در جلسه درمان اصرار دارد با نسبت دادنشان به سایر مراجعان کلینیک های مشاوره انکارشان کند.
--از یک دیدگاه می توان مرد داستان را یک مراجع مجزا تصور نکرد، می توان او را مرد درون (آنیموس) زن مراجعه کننده دانست که در اعتراض به سرخوردگی و اعتراض نکردن های زن در طول زندگی اش با نمودی از بی اسمی تلنگری باشد برای به آگاهی آوردن میل ناخودآگاه او برای شباهت پیدا کردن به خواهرش، تلنگری باشد برای میل ناخودآگاهش به قانون شکنی ، به گاهی غیرمنطقی عمل کردن، به کودکی کردن. از آنجایی که مفهوم فراخود ازحدود 5سالگی شروع به شکل گیری می کند آن جا که زن تمام خاطراتش از ابراز عواطف گوناگون را به سن 4 سالگی نسبت میدهد دقیقأ نشان از "فراخود" قاطعی دارد که مهلتی برای بروز "نهاد" و "من" نمی گذارد پس یک روز ، یک جا؛ ناخودآگاه به فغان میاید و با یک اختلال یا عارضه اعتراضش را نشان می دهد. همچنین آنجایی که مرد می گوید دو سال تلاش کرده تا اسم خواهر این زن را بدزدد اما نتوانسته ؛ این گونه تفسیر می شود که افراد چند بعدی ، آن هایی که یک جا ساکن نمی مانند، آن هایی که همیشه فرصت رشد، ریسک کردن و تغییر را به خود میدهند و بیش تر به لایه های مختلف وجود خود پی میبرند کم تر با طغیان ناگهانی عواطف سرکوب شده ی ناخودآگاه خود مواجه می شوند.
--از یک دیدگاه می توان به تحلیل درمانگر داستان پرداخت. آن جا که زبان به افشای رازهایش می گشاید میبینیم که درمانگر خود به گره های درونی اش پی برده ( گرچه در واقعیت هیچ درمانگری نباید از زندگی خود با مراجع سخن بگوید اما هر روند درمانی یک بینش درونی به هر درمانگری میدهد که در تئاتر جز از این راه نمی شد این بینش را به تصویر کشید ).
همچنین موضوع دزدیده شدن صورت درمانگر ، شاید مفهومی از فرسودگی شغلی درمانگران باشد.
در کل نمایش پرمعنی و قابل توجهی بود.
شهرزاد مقدادی