در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | عماد درباره نمایش اسم: نمایش اسم بازتاب موقعیت پیچیده ارتباط در دنیای ندرن است که هر از چندگا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:46:08
عماد (saeedisal)
درباره نمایش اسم i
نمایش اسم بازتاب موقعیت پیچیده ارتباط در دنیای ندرن است که هر از چندگاهی هر کدام از شخصیت ها را در قالب و نقش های از پیش تعیین شده قرار می دهد. شروع اثر بیانگر این است که ما با فضایی متشکل از آدم هایی فرهیخته روبرو خواهیم بود؛ نیروهایی فعال که هرکدام عقلانیت خودشان را دارند اما در ادامه منطق روایت گویای این است که در درون شبکه پیچیده روابط دائم این نقش ها تغییر می کنند و هر کدام از شخصیت ها مجبور میشوند درون ساختار روابط جا عوض کنند و از همین جاست که دائم هویت این نیروهای فعال و خودمختار که در ابتدای نمایش با آن روبرو بودیم به چالش کشیده میشود ودر یک سیر قابل توجه شخصیت های مغرور ابتدای کار را به شخصیت هایی بهت زده و گیج بدل می کند. از این روینمایش اسم بیشتر بازتاب پیچیدگی های روابط فردیت یافته ای است که در چالش ناگزیر ارتباط اجتماعی بایکدیگر قرار می گیرند . سارتر می گفت " دیگری جهنم من است "و این نکته ای است که می توان در عمق نمایش اسم به آن پی برد، همان طور که آدرس خانه بابو یادآور چنین وضعیتی است. چیزی که در همان یافتن اسم کودک هم خود را نشان می دهد. اسم به عنوان نشانه هویتی یک فرد از همان ابتدا در نمایش هویت پیچیده فرد را نشان می دهد. به عبارت دیگر با این اسم گذاری که در نمایش نشان داده می شود صرف نامگذاری نیست بلکه مساله ای است تعین بخش هویت،کودک قرار است وارد شبکه پیچیده ای از روابط شود که در تاریخ و فرهنگ ریشه دارد و او چندان در برابرشان مختار نیست. ونسان (حسن معجونی) را می توان نیروی مقتدری در نظر گرفت که در همان آغاز بر نام آدولف هیتلر هم تاکید می کند. ونسان پولدار و مقتدر است و شخصیت های دیگر را به چالش می کشد، اما در پایان اقتدار ونسان نیز توسط کلود که بنظر می رسد محجوب ترین شخصیت داستان است به بازی گرفته میشود.ونسان که با ادا با دیگران روبرو میشد در پایان خودش در معرض چنین چیزی از سوی کلود قرار می گیرد.نمایش اسم از این نظر در لایه زیرین خود نقد سیاسی را با خود همراه دارد. شخصیتی را که داریوش موفق بازی می کند نشانگر شخصیتی روشنفکرا است که در کل ماجرا به نقد کشیده می شود. او را در همان ابتدای داستان می بینیم که دنبل کلید می گردد و سردرگم است و در ادامه ابتذال شخصیت او بیشتر آشکار میشود؛ او از این که ونسان افتخار غرق کردن سگ را به نام خودش زده است ناراحت است و حتی انسان متقلبی است که طرح خود را نیز برعهده همسرش قرار داده بود. اما نقطه اصلی هجو نمایش کلود است حاشیه نشینی که با رفتارهای خود به نحوی همه چیز را به بازی می گیرد و اگرچه علی الظاهر آدم بی دست و پایی است اما با کارهای خود ساختار ... دیدن ادامه ›› روابط خانوادگی را که نمود کوچکی از ساختار بزرگتر اجتماعی است به چالش می کشد...
جدای از خوانش محتوای اثر که می تواند بیشتر ادامه داشته باشد،به طور کلی نمایش اسم از نظر فرم و پرداخت تا حدودی از ایده خود جا می ماند و نمی تواند چندان موفق باشد. بنظرم شخصیت ها بیشتر از این که در یک کشاکش تاثیرگذار با یکدیگر قرار گیرند، در یک تقابل نه چندان عمیق باهم قرار می گیرند از این رو این تقابل چندان قدرتمند و واقعی بنظر نمی رسد. از این رو نمایش نسبت به فرم خود تا حدودی کم رمق و نازل بنظر میرسد.شاید بخشی از این نقد به فضای کلی دراماتورژی برگردد که مساله تناسب فرهنگی یک اثر را بیش از پیش مطرح می کند ولی در هرحال بنظرم نمایش اسم نمایش چندان قدرتمند و موفقی نیست و نمی تواند در هم تنیدگی روابط انسانی را به خوبی روایت کند.