واژه چینی بزرگ خواهم شد
بعد از آن لحظه که شکستم داد
مرگ یک اتفاق زیبا بود
آن زمانی که کار دستم داد
رفتنش ناگهان جهانم را
پشت یک اتفاق مضحک کشت
بعد از او من. خلاصه شد در حرص
بعد از او من خلاصه شد در مشت
کوچه کوچه قضاوتم میکرد
با قدم های سخت و سنگینش
دامنش دائما من را چرخاند
در
... دیدن ادامه ››
بلندای چین و واچینش
او تمامی این دو سالش را
صرف از من گذشتنش میکرد
کوچه ها صادق اند، تا این من
میشود بودن سگی ولگرد
کوچه ها فرق میکنند اینجا
در یکی تو عروسی ات بوده
در یکی غصه میخورم هر شب
گریه ام بی مناسبت بوده
مردم از درد من گریزان اند
دفترم را به آب خواهم داد
توی کوچه همیشه میخندم
سایه ات را که تاب خواهم داد
میلاد زندی