احترام به شعور مخاطب و درگیر کردن اندیشه او در باب معضلات اجتماعی به جای احساساتی کردن، و بر خلاف نمونه های مشابه پرهیز از به هر قیمتی و بی دلیل گریاندن، امتیاز بارز این نمایش است آن هم در شرایطی که به شدت پتانسیل گریاندن و سنگین کردن کفه ترازو به نفع قربانی ساختن از این شخصیت ها وجود دارد. اثر هیچ گاه به سمت دام هایی مانند قضاوت کردن و مصیبت سرایی پیش نمی رود و همواره بر فاصله آگاهانه تماشاگر با سوژه تاکید می ورزد.
فقط کافیست چند جانبه بودن نمایشنامه را در قصه دوم (شهلا جاهد) را در نظر بگیرید تا ببینید نویسنده چگونه از تمامی جوانب مسلط بر شخصیت ها و داستان خود پیش رفته است. دست مریزاد.