حتی اگر فرض کنیم این همه تبلیغ برای قابل قبول نشان دادن فیلم، فقط تلاش برای تبلیغ دین اسلام و آگاهی دنیا از صلح طلب بودن مسلمانان است و هزینه کردن برای اسلام از واجبات است، باز هم درک نمیکنم که چطور میشه با بیش از صد میلیارد تومان پول، یک فیلم به این مهمی رو اینقدر بد ساخت !!
متأسفانه با وجود این همه هزینه فیلم بسیار معمولی بود..
نه داستان مناسبی داشت، نه بازیگران به جز گفتن دیالوگ، نقش و تیپ خاصی داشتند، به جز چند صحنه از مادر و دایه که یک مقدار گریه کردند، هیچ تلاش خاصی برای بازی گرفتن کارگردان دیده نمیشد.
کودکی حضرت محمد(ص) به صورت یک کودکِ لطیف با صدای دخترانه به تصویر کشیده شده که خودش بیخبر از قدرت و تمایز خود است و در عالم خود سیر میکند، همه جا را پر برکت میکند و شفا میدهد و دشمن هم خانه به خانه به دنبال
... دیدن ادامه ››
دزدیدن اوست!!
مگر نه اینکه مخاطب فیلم همهی مردم دنیا هستند و اطلاعاتشان در مورد اسلام و پیامبر ناقص و حتی اشتباه است؟
با این پیشفرض داستانهای روایت شده بسیار ابتر بودند و حتی به نظر من منجر به درک اشتباه از داستان و برداشتهای متناقض میشدند:
اگر فرض کنیم ایشان را در کودکی میدزدیدند و به عنوان یک یهود زاده هم ایشان پیامبر اسلام میشدند، در تصمیم خداوند برای اتمام دین تغییری حاصل میشد و یا دین اسلام تحریف میشد؟!
تنها دلیل عناد قوم یهود، ظهور نکردن پیامبر خاتم از میان ایشان بود؟
صحنههای مناظر و طبیعت، به لطف فیلمبردار بزرگ فیلم به زیبایی به تصویر کشیده شده بود، اما بیشتر حال و هوای تخیلی داشت تا یک فیلم تاریخی
در یک فیلم تاریخی که یک نمونهی بینظیر دارد و سریالهای بسیاری هم در مورد وقایع دیگر ولی نزدیک به زمان روایت فیلم ساخته شده، توقع داریم محیط محلهای وقوع اتفاقات باورپذیر باشند، نه فقط زیبا و کلا متفاوت !!
موسیقی متن نیز زیبا و دلنشین ولی کاملا بی ارتباط با فضا و محتوای فیلم بود و حتی فاجعه بار وقتی است که یک ریتم لوسآنجلسی دامبولی زیبا و بسیار آشنا برای ملت ایران، در فیلم پیامبر عظیمالشأنمان در جایی که اعراب در حال نامگذاری فرزندانشان هستند انتخاب شده، درست است ریتم است و زیبا است، اما موسیقی میتواند در آن واحد شما را از یک فضای روحانی به یک فضای بندری با صدای سندی ببرد، توجه به حسی که قرار است به مخاطب منتقل شود، از نکات ظریف ولی ابتدایی در انتخاب و ساخت موسیقی برای یک فیلم است
در مجموع انتظار داشتم در طول ۷ سال کار و میلیاردها تومان بودجه و حمایتهای بسیار تمام مراجع دولتی و خصوصی به آن، و این همه پیشرفتهای عظیم صنعت فیلمسازی، لااقل فیلمی متفاوت و خوب ساخته شود که متأسفانه چنین نشد
این گونه کارها، نیازمند یک کارگردان حرفهای با سابقهی کاری در ژانر تاریخی دارد که اصلا با کارهای قبلی آقای مجیدی سنخیتی ندارد و این کار اصلا به سبک ایشون مربوط نبود
حتی اگر فرض کنیم، اولویت تجاری این فیلم اهمیتی ندارد که دارد، از لحاظ کیفیتی امکان اکران عمومی در سایر قارهها به این فیلم داده نشد که متأسفانه طبق روال جاری به جای پذیرش ایرادات و درس گرفتن، این قضاوت دیگران به حساب عناد و ترس از اسلام گذاشته میشود.
در مقایسه با سایر تولیدات سینمایی ایران و سطح توقع مخاطبین، اگر از حمایت بسیار دولت بگذریم، با توجه به اهمیت موضوع فیلم برای مردمی که در یک کشور اسلامی زندگی میکنند، بعید نبود تماشاگرانی که آتش بس و کلاه قرمزی را میپسندند برای این فیلم در صف بایستند و «به به» بگویند که میگویند.
اما من بعد از دیدن این فیلم طولانی، بیشتر افسوس خوردم که چطور میلیاردها تومان دیگر بدون مدیریت صحیح، در جیب چند نفر رفت و در آخر مانند داستان معروف «لباس پادشاه»، مردم به جای دیدن لباسی فاخر، پادشاه را لخت دیدند و از لباس خبری نبود ولی با این تفاوت که این بار مردمی که خوب بودن کار را تأیید میکنند، دو دسته هستند:
دستهی اول که همان ترسوها و محافظهکاران داستان هستند که با تملق و چاپلوسی روزگار میگذرانند و دستهی دوم کسانی هستند که هیچ تصور و درکی از ۱۰۰ میلیارد تومان هزینه ندارند، که البته حق هم دارند چون متأسفانه سالهاست به کمفروشی و حیف و میل شدن عادت کردهایم و از بس به مرگ گرفته شدیم، به تب راضی هستیم