با عرض سلام و خسته نباشید
نمایش با موسیقی و نور آغاز می شود و سعی می کند که شخصیت ها را معرفی کند. اما از طریق ساده ترین شکل ممکن، سلام من فلانی هستم! و البته که این روند ادامه پیدا می کند. این نمایش را نمی شود یک نمایش لازمان و لا مکان اعلام کرد چرا که اسم این نمایش یک تاریخ است و مکان آن مشخص، پس نمی شود هر چیز نا مربوطی در میزانس ها و دیالوگ ها و غیره را به این جمله معروف لازمان و لا مکان بودن نمایش ربط داد. در ابتدا با یک صحنه خالی مواجه می شویم اما نمایش بی چیز نیست چرا که آن سبک به شدت قائل به توان بازیگر می باشد.(که در این نمایش متاسفانه بازیگر ها به شدت در گیر یک سری ژست پوشالی هستند که البته در این مورد در ادامه بحث بیشتری می شود) به شدت با موسیقی مواجه می شویم، اما نمایش موزیکال نیست (مویسقی که با ربط یا بی ربط پخش می شود/ چرا بی ربط؟ به طور مثال: «تا انتهای عشق مرا برقصان» (به انگلیسی: Dance Me to the End of Love) ترانهای عاشقانه از لئونارد کوئن شاعر و خواننده-ترانهسرای کانادایی است. این ترانه اولین قطعه از آلبوم سال ۱۹۸۴ کوئن با نام موقعیتهای مختلف است. و قاعدتا نمی تواند در سال 1912 پخش شود.!!!/ داستانی که از طریق دیالوگ ها، تصاویر و میزانس ها بیان می شود به شدت سردر گم است. عقب و جلو می شود، کش می آید و یک جاهایی به دست فراموشی سپرده می شود. آیا دلیل این همه آشفتگی این است که به قول یکی از کارگردان های اثر: نمیخواهیم اسم خاصی روی کارمان بگذاریم و نمایش وام گرفته از فضاهایی است که در ذهنمان داریم. این نمایش معمایی همچنین میتواند در سبکهای ابزُرد، امپرسیونیسم، اکسپرسیونیسم و... تعریف شود.!!! خب من مخاطب این ذهن را چگونه باید بخوانم؟... و واقعا این نمایش در همه این سبک ها گنجانده می شود و... ؟!
حقیقتا می ترسم از این پیش تر بروم و موردی به صحنه ها بپردازم چرا که داستان نمایش لو می رود و دوستان تیوالیم که می خواهند این
... دیدن ادامه ››
اثر را تماشا کنند، ممکن است دلخور شوند.
البته چند نکته خوب هم این نمایش داشت، یکی قرار گرفتن دو باند در بالای سر تماشاچی که حالت استریو جذابی به فضا می داد و دیگری بازی نقش مادر و پسر خانواده که هر دو در جاهایی از نمایش لحضاتی را به خوبی ایفا کردند. اما حیف که در کلیت هدایت نقش و بازیگری در این اثر قابل قبول نبود و بازیگران نمایش نیز چیز خاصی ارائه ندادند. حرکات فرم ناپخته و حرکات آهسته تکراری و به شدت اگزجره!!! دیالوگ های اثر دچار سر در گمی هستند و این گفته من ربطی به معمایی بودن اثر ندارد( که البته ژانر معمایی، جنایی خود بسیار مقوله بزرگی است که صحبت از آن در این مقال نمی گنجد) و انگار که همه دیالوگ ها خود را به روی مین انداخته تا فرم و حرکات اگزجره در این جبهه به جلو برود اما حیف که بی فایده.
در نهایت هم خسته نباشید می گم به گروه و آرزوی موفقیت دارم.