یک ایده ی بکر با شخصیت هایی سطحی
خوشحالم که در اولین شب اجرا این کار رو دیدم. بدون تردید از نظر مضمون و ایدهی اولیه یکی از بدیع ترین کارهای این روزهای تئاتر ایران بود. داستانی خانوادگی- اجتماعی- سیاسی که تلاش میکنه به یکی از غریزی ترین و عمیق ترین چالش ها و فوبیاهای همه ی ما بپردازه. بُرشی از جامعه ای به ظاهر مدرن که حریم خصوصی در آن هیچ مرز مشخصی نداره. پرداختی قابل تحسین به موضوعی حساس بود ولی حیف که چالش داستان اجازه ورود به عمق شخصیت ها رو به نویسنده نمیده.
به غیر از شخصیت خانم فراهانی که تعجب تماشاگر از رفتارش رو به همزادپنداری در انتهای پرده اول تبدیل میکنه، و شخصیت مسعود کرامتی با بازی فوق العاده که تضادی آشکار از پدری خانواده دوست و دلسوز و عاشق رو با یک کاسب حریم های خصوصی و بی احساس ارائه میده، تقریبا بقیه کاراکترهای داستان به سطح هم نمیرسن. فارغ از آقای سیاحی و خانم صدرعرفایی که بازی ضعیفف تصنعی و دستپاچه شون خیلی سوال برانگیز بود، متاسفانه بازی خوب خانم خلیق هم به خاطر ضعف شخصیت پردازی کاراکتر به هدر میره. من تردید ندارم هر کدام از تماشاچیان هم اگر قرار بود دختری احساسی، امروزی و دمدمی رو در کالبدی آپارتمانی و مدرن، تک و تنها تعریف کنن، فارغ از اینکه گذشته، حال و ریشه ی این آدم چجور بوده، با تشابه عجیبی همین کاراکتر رو در نقطه صفر در ذهنشون ایجاد میکردن و متاسفانه نویسنده هم در همین نقطه صفر باقی میمونه. آقای قریبیان هم که دقیقا همون چیزی بود که تا حالا بوده بدون هیچ گونه تنوع
... دیدن ادامه ››
یا خلاقیتی.
اقبال خوب نویسنده و کارگردان، انتخاب بجای مسعود کرامتی بود که در انتها نمایش رو از سقوط نجات میده.
با این حال هنوز هم تماشای این کار رو به کسانی که دنبال ایده های نو هستن پیشنهاد میکنم و امیدوارم حس بهتری به اونها نسبت به من دست بده.